ramin(janaghaee)

۹ مطلب با موضوع «تجربه دیگران» ثبت شده است

ورود ترکیه به شرق افغانستان برای کنترل جریان های قومی و زبانی ترک و فراهم اوردن مقدمات تجزیه غرب چین به وسیله ایجاد جنگ های مذهبی و قومی در چین و اجرای سیاست های آمریکایی در نبود آمریکا در افغانستان هست.

چین بهتر میداند که حضور ترک ها در تاریخ همیشه با نسل کشی دیگر اقوام همراه بوده و ترکیه جدید هم دنباله روی این رویه بوده و هست.

و در مورد فرار امریکا از افغانستان دلیلی جز ناامن سازی مسیر راه ابریشم جدید  و تشدید نا امنی در مسیر های موازی راه ابریشم نظیر کشور های شمالی افغانستان و تشدید حضور نظامی در کشور های پیرامون چین را نمیتوان متصور بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۵
0
1395/12/25نسخه قابل چاپ
درس‌­های تجربه کشور انگلستان در جهت مقاوم سازی اقتصاد

رمز رشد اقتصادی در انگلستان چه بود؟

یکی از تصورات رایج درباره‌ی علت رشد اقتصادی در انگلستان و وقوع انقلاب صنعتی در این کشور، اجرای سیاست‌های تجاری مکتب لیبرالیسم اقتصادی با سرکردگی آدام اسمیت و ریکاردو است که اجرای قاعده‌ی لسه‌فر و تجارت آزاد و برداشتن موانع تجاری میان کشورها را تبلیغ می­کند. اما مروری بر وضعیت تاریخی این کشور و صنعت نساجی بریتانیا به‌عنوان صنعت پیش‌رو که صنعت کلیدی دنیا تا اواخر قرن ۱۹ بود نشان می‌دهد که در کنار سیاست‌های استعمارگرایانه و سلطه‌طلبانه، حمایت از صنعت داخلی و حمایت مستمر از تولیدات داخلی با سیاست تعرفه‌ای و سیاست‌های دیگر اقتصاد عقب‌مانده بریتانیا را به قدرت اول صنعتی دنیا تبدیل کرد.
 
* حمایت از صنعت نوپای نساجی و خیزش صنعتی
انگلیس در قرن ۱۱ و ۱۲ اقتصادی ابتدایی و عقب‌مانده داشت که مبتنی بر پرورش خوک و گوسفند بود. در دوران پس از فئودالیسم و در قرون ۱۳ و ۱۴ میلادی نیز اقتصاد این کشور متکی بر تولید مقدار اندکی پشم و لباس‌های با ارزش افزوده‌ی اندک بود.۱ این وضعیت تا سال‌های پایانی قرن ۱۶ ادامه داشت، اما در این سال‌ها، وضعیت به یک‌باره تغییر کرد. انگلیس با پی بردن به اینکه تولید پوشاک می­‌تواند سود مناسب‌تری را نسبت به صادرات پشم خام عایدش کند، در زمان ادوارد سوم، به ساخت و توسعه‌ی کارخانه‌های کوچک و محلی تولید لباس­‌های پشمی اقدام کرد. او حتی برای حمایت از تولید داخل، اقدام به پوشیدن لباس‌های کم کیفیت انگلیسی در مقابل منسوجات با کیفیت خارجی کرد و تمرکز خود را بر تجارت پشم خام و ممنوع کردن واردات پوشاک قرار داد.۲

هنری هفتم نیز در سال ۱۴۸۹، در راستای تولید پوشاک و فرآوری پشم خام، سیاست جایگزینی واردات را کلید زد و شروع به جذب کارگران ماهر کشورهای دیگر کرد، مالیات بر صادرات پشم خام را افزایش داد و در برهه‌هایی صادرات آن را به‌منظور فرآوری بیشتر ممنوع کرد.۳
 
* گسترش صادرات محصولات
در دوران ملکه الیزابت نیز اقدامات دیگری در راستای گسترش صنعت نساجی انگلستان صورت گرفت، از جمله فرستادن نمایندگان سیاسی به کشورهای ایران، روسیه و مغولستان به‌منظور صادرات کالاها و سرمایه‌گذاری قابل توجه در صنایع کشتی‌سازی جهت صادرات کالا و به دست آوردن بازارهای جدید و استعمار کشورها و بازارهایشان.
 
* ممنوعیت واردات محصولات مشابه و نابودی صنایع در کشورهای رقیب
مهم‌ترین جزء سیاست‌های حمایتی بریتانیا در این سال‌ها، حمایت‌های تعرفه‌ای بود. انگلیس در ادامه‌ی حمایت تعرفه‌ای خود از منسوجات که از قرن ۱۴ میلادی شکل گرفته بود، به‌منظور حمایت از صنایع داخلی، هرگونه واردات کالاهای با کیفیت از مستعمرات خود را ممنوع و در سال ۱۶۹۹ با تصویب قانونی، از صادرات صنایع پشمی مستعمرات خود جلوگیری کرد. بدین ترتیب صنایع پشم‌بافی مستعمرات انگلیس از جمله ایرلند را که کیفیت بالاتری داشت نابود کرد و صنعت تولیدات پشمی آمریکا را نیز در نطفه خفه کرد.۴

از سویی دیگر، صنایع نخی و ابریشمی نوزاد انگلستان، توان رقابت با صنایع نخی و کتانی هند که در اواخر قرن ۱۷ کارآمدترین و پیشرفته‌ترین صنعت آن زمان در دنیا بود را نداشت. بنابراین بریتانیا که به‌خوبی این حقیقت را درک کرده بود، از سویی با تصویب قانونی در سال ۱۷۰۱، واردات هرگونه لباس نخی و ابریشمی از ایران؛ چین و هند به بریتانیا و مستعمراتش را ممنوع اعلام کرد و از سویی دیگر، با وضع قوانین و عوارض داخلی، جریان کالا در داخل هند را مختل کرد. علاوه بر این، تجارت بریتانیا تمام بازارهای هند را تسخیر کرد و صادرات هرگونه ماشین‌های صنعتی و فنون تولید به هند را نیز ممنوع کرد. این روند دومینویی فاجعه‌بار در هند ایجاد کرد به‌گونه‌ای که در قرن ۱۹، صنایع قدیمی هند از جمله پارچه‌بافی، کشتی‌سازی، فلزکاری و... نیز نابود شد. در نتیجه هند تبدیل به کشوری کشاورزی و بازاری مصرفی برای انگلیس شد که تنها مواد اولیه به این کشور صادر می‌کرد.
 
* حمایت از صنایع و شروع فناوری و نوآوری‌ها
حمایت از صنعت داخلی و شکل‌گیری صنایع موجب استفاده از مزیت‌های مقیاس شد و تلاش برای صادرات و افزایش تولید که نتیجه‌ی مستقیم معاهدات و راهنمایی‌های دولت به‌وسیله‌ی ناوگان قدرتمند دریایی بود، موجب شروع نوآوری‌ها شد.۵  بدین ترتیب نوآوری­‌هایی در زمینه‌ی شیوه‌ی تولید پارچه­‌های نخی ایجاد شد و دستگاه ریسندگی ماشینی جایگزین دستی شد و اثرات سرریز آن نیز موجب توسعه‌ی نوآوری‌ها و صنایع دیگری از قبیل نوآوری در زمینه‌ی رفع ناخالصی­‌های آهن، به کارگیری زغال سنگ به جای زغال چوب شد تولید آهن و در نهایت اختراع ماشین بخار شد و اختراع ماشین بخار توسط جیمز وات تحولات عمیقی که که در صنایع نساجی، آهن و کشتیرانی مورد استفاده قرار گرفت. در پی آن، صنایع فولاد شکل گرفت و شبکه‌ی ریلی و حمل‌ونقل توسعه پیدا کرد و نهادهای مالی و پولی نظیر بانک انگلیس و بورس سهام و شرکت‌های تضامنی برای حمایت از سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی تولید و صنایع نیز شکل گرفت.
 
* تشکیل ناوگان دریایی، کاهش وابستگی و گسترش صادرات
تشکیل ناوگان کشتیرانی و گسترش ناوگان دریایی انگلیس از عوامل دیگری بود که موجب انحصار انگلیس بر تجارت بین‌الملل و گسترش بازرگانی به نواحی مختلف دنیا به‌ویژه آسیا و هند گردید. این موضوع خود، زمینه‌ی آشنایی با تولیدات نخی و ابریشمی و نقطه‌ی آغاز صنعت منسوجات نخی و ابریشمی در بریتانیا بود. انگلیس که مزیت و تجربه‌ای در ساخت کشتی نداشت، با جذب متخصصان و کارگران ماهر خارجی، اعطای یارانه، اعطای جوایز برای ماهیگیری و وضع عوارض گمرکی، شروع به توسعه‌ی کشتیرانی کرد.۶ انگلیسی‌ها به‌خوبی دریافته بودند که کشتی‌­رانی و دریانوردی، از ستون‌های بازرگانی و قدرت دفاعی کشور است و به‌همین دلیل باید در این زمینه، خود را از هرگونه وابستگی به خارج رهانیده و همانند تولیدات پشمی، مستقل و خودکفا شد. بدین منظور انگلیس، قانون دریانوردی را در سال ۱۶۵۱تصویب کرد که بر اساس آن حمل کالا از کشورهای غیراروپایی به انگلیس یا مستعمرات آن ممنوع و حمل کالا از کشورهای اروپایی به بریتانیا توسط کشورهای ثالث غیرقانونی بود. این عامل علاوه بر تضعیف کشورهای دیگر، منافع تولیدکنندگان و تجار این کشور را افزایش و انگیزه برای نوآوری را افزایش داد. شکل زیر، چرخه‌ی پیشرفت صنایع در انگلستان را از طریق حمایت از صنایع داخلی را نشان می‌دهد:
 
شکل۱: چرخه‌ی عوامل رشد اقتصادی در کشور انگلستان
 
* نتیجه‌گیری
تجربه‌ی انگلستان به‌عنوان اولین کشور صنعتی‌شده، به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی تأثیر حمایت صحیح از صنایع داخلی است. این کشور در دوره‌ی خیزش اقتصادی خود، از صنایع داخلی شدیدا حمایت کرد و تنها پس از تفوق صنعتی و برتری فناوری تولیدی بریتانیا بود که سیاست‌های تجارت آزاد را پی‌گیری کرد. حمایت از صنایع داخلی، با وجود اینکه در کوتاه مدت کیفیت پایین‌تری داشتند، اما همچنان در مقابل رقبای خارجی حمایت می‌شدند. حمایت از صنایع در این کشور نه تنها موجب ناکارآیی تولید نشد، بلکه موجب ارتقای توان رقابتی نیز شد، زیرا ارتقای کیفیت تولیدات و افزایش رقابت‌پذیری، نه از طریق آزادسازی تجاری و واردات، بلکه از طریق فشارهای صادراتی بود که در نهایت موجب تشکیل زنجیره‌ای از ابداعات شد.۷

پی‌نوشت‌ها:
۱. لیست،   فردریک، نظام ملی اقتصاد سیاسی، ۱۳۷۲، صص۸۱ و۸۲
۲. Chaung,hajoon, kicking away the ladder: development strategy in historical prespective.anthem press,۲۰۰۲,۵
۳. چانگ، هاجون، نیکوکاران نابکار، ۱۳۹۲، ۶۹
۴. Chaung,hajoon, kicking away the ladder: development strategy in historical prespective.anthem press,۲۰۰۲,۲۲
۶. لیست، ۱۳۷۲: ص۸۵
۷. معصومی نیا، محمد جواد، دلالتهای ناسیونالیسم اقتصادی در جهت پیش برد اهداف اقتصاد مقاومتی، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)؛ ۱۳۹۴
برچسب‌ها: پیشرفت اقتصادی؛ رشد اقتصادی؛ سیاست‌های اقتصادی؛ سعید سیدحسین‌زاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۱۲
0

دانشمندان ایرانی در کشورهای عربی چه می‌کنند؟/ نخبه دزدی شیوخ عرب زیر سایه برجام


بی‌توجهی ۳ ساله دولت یازدهم به نخبگان، کشور را در آستانه یک فاجعه جدید در فرار مغزها قرار داده است. این بار شیوخ حاشیه خلیج برای دانشگاهیان ایران نقشه کشیده‌اند.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کشورهای عربی در کمین نخبگان ایرانی نشسته‌اند. هفته گذشته 2 تن از مقامات مسئول با ابراز نگرانی از فعالیت‌های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای جذب نخبگان ایرانی به مقامات مسئول هشدار دادند. به نظر می‌رسد بی‌توجهی 3 ساله دولت یازدهم به نخبگان، کشور را در آستانه یک فاجعه جدید در فرار مغزها قرار داده است. این بار شیوخ حاشیه خلیج برای دانشگاهیان ایران نقشه کشیده‌اند.

 

دانشمندان فضایی ایران به امارات می‌روند؟

«بحث ماهواره‌های دانشجویی غرور ملی است و در خروج نخبگان از کشور نیز تاثیرگذار است، در حال حاضر کشور امارات که یک کشور بسیار کوچک است در حوزه علم و فناوری و حوزه فضایی بودجه‌های بالایی را مدنظر قرار داده و بسیاری از محققان کشورهای همسایه را جذب می‌کنند که این مسئله یک خطر محسوب می‌شود.» منصور کبگانیان دبیر ستاد اجرایی نقشه جامع علمی کشور، هفته گذشته مطرح کرد.

 

او با اشاره به کارشکنی‌ها در روند رشد علمی کشور اضافه کرد: «انتظار داریم دولت با وظایفی که در  حمایت از علم و فناوری دارد در این حوزه‌ها قاطع باشد و فشارهایی که بخش‌های دیگر دستگاه‌های اجرایی برای کند کردن حرکت علمی وارد می‌کنند از سوی هیات دولت مورد توجه قرار نگیرد.»

 

برنامه فضایی ایران از سال 86 با پرتاب اولین کاوشگر شروع شد و توانست خیلی سریع توجه‌های جهانی را به خود جلب کند. پس از آن هم چندین پرتاب موفق ماهواره و موجود زنده به فضا ظرفیت‌های بی‌نظیر ایران در این عرصه را اثبات کرد. با روی کار آمدن دولت یازدهم اما سیاست‌های دولتی در این حوزه تغییرات بسیاری کرد. دکتر فتح‌الله امی رئیس سازمان فضایی کشور در این خصوص می‌گوید: «سند جامع توسعه هوافضای کشور در دو بخش هوایی و فضایی در سال 90 تدوین شد. بر اساس بخش فضایی این سند، ایران باید تا سال 1404 به جایگاه اول منطقه در تسخیر فضا دست یابد. ما برای دستیابی به این هدف تاکنون 8 پرتاب را انجام دادیم. این پرتاب‌ها از سلول شروع شد و به پرتاب میمون خاتمه یافت اما در حال حاضر به دلیل نبود اعتبارات، این فعالیت‌ها از 2 سال قبل متوقف شده است.»

 

هم زمان با برجام‌بازی‌های ایران در 3 سال اخیر کشورهای عربی منطقه مانند امارات که روزگاری خواب نزدیک شدن به توانمندی‌های علمی ایران را هم نمی‌دیدند با سرعت در حال تکمیل پروژه‌های فضایی خود هستند. اماراتی‌ها که داشتن استعدادهای بومی در این حوزه محروم هستند، سعی دارند با جذب نخبگان از دیگر کشورها تا سال 2021 یک کاوشگر به مریخ بفرستند.

 

حالا تعطیل شدن برنامه فضایی ایران فرصتی تاریخی به شیوخ دبی داده است تا با جذب دانشمندان ایرانی با سرعت بیشتری برنامه ایران برای تبدیل شدن به بزرگترین قدرت فضایی منطقه و در دست گرفتن بازار چند میلیارد دلاری آن را به چالش بکشند.

 

برنامه‌ریزی شیوخ عرب برای جذب هیئت علمی ایرانی

مخبر دزفولی دومین مسئولی بود که درباره جذب نخبگان ایرانی در کشورهای عربی هشدا داد. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: براساس یک طرح جامع مطالعاتی که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه شده، برخی از کشورهای همسایه با سرمایه‌گذاری‌های کلان در حال دوپینگ علمی به‌منظور افزایش سرعت رشد علمی خود هستند. در همین راستا جذب اساتید نخبه کشورمان در دستور کار قرار گرفته و با پیشنهادهای اغواکننده مالی تعدادی از این افراد هم جذب کشورهای هدف شده‌اند.

 

دزفولی ادامه داد: به‌عنوان مثال یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران با حقوق ماهیانه بیش از 50 میلیون تومان به یکی از این کشورها مهاجرت کرده است.

 

داستان جذب نخبگان علمی ایران در کشورهای عربی محدود به این ماجرا نیست. متخصصان بسیاری در حوزه‌های مختلف به خصوص صنعت نفت هستند که بر خلاف میل باطنی برای عرب‌ها کار می‌کنند. چندی پیش یکی از همین متخصصان در رنجنامه‌ای نوشت: «متاسفانه در شرکتی که اینجانب به عنوان مهندس شبیه ساز مخزن در آن مشغول به کارم (شرکت قطر پترولیوم) بیش از صد مهندس نفت ایرانی برای کشوری کار می‌کنند که در بزرگترین مخزن گاز کشف شده دنیا در دل خلیج فارس با کشور عزیزمان در این مخزن مشترک المنافع است.»

 

کاری که روحانی با نخبگان کرد

روند جذب نخبگان ایرانی در مراکز علمی و صنعتی کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از آنکه حاصل پول و برنامه‌ریزی شیوخ عرب باشد، نتیجه ناتوانی مسئولان ایرانی است. وقتی با تصمیم یک شبه آقای وزیر دانشجویان صنعت نفتی از کار بی‌کار می‌شوند، نباید انتظار داشته باشیم خارجی‌ها برای دزدیدن نخبگان ایرانی طمع نکنند. با قاطعیت می‌شود گفت هیچ ایرانی با عشق و علاقه برای قطر یا امارات کار نمی‌کند. شاید بسیاری هم آنها را متهم به پشت کردن به وطن کنند اما باید بپذیریم حال نخبگان در کشورمان خوب نیست. وقتی دولت برای بازی سیاست با آبروی بهترین دانشجویان(بورسیه) بازی می‌کند. وقتی برای خوش آمد خارجی‌های سال‌ها دست‌آورد هسته‌ای نخبگان ایرانی پلمپ می‌شود. وقتی دانشجویان مملکت هر روز به جای کلاس و آزمایشگاه باید جلوی درب اتاق مسئولان پیگیر مشکلات صنفی‌شان باشند. انتظار ماندن، اگر زیاده خواهی نباشد، توقع بسیار زیادی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۵ ، ۱۷:۲۸
0

خشم مفتیان وهابی ادامه دارد

کنفرانس اهل سنت در چچن، سعودی‌ها را از اهل سنت حساب نکرد



خبرگزاری فارس: کنفرانس اهل سنت در چچن، سعودی‌ها را از اهل سنت حساب نکرد

خشم سعودی‌ها و مفتی‌های وهابی و سلفی کماکان از کنفرانس «اهل سنت چه کسانی هستند» در چچن روسیه تمامی ندارد. کنفرانسی که وهابیت و جریان تکفیری را باعث بدنامی اسلام دانست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۱۳
0

تجربه‌ رشد شکننده در اقتصادهای شرق آسیا

برخی از عوارض مؤثر بر اقتصاد کشورها تکانه‌های اقتصادی دنیا است که پیش می‌آید؛ مثل همان چیزی که در این سالها پیش آمد و در برهه‌های دیگری پیش آمده که این تأثیر میگذارد برروی کشورها. من یک‌وقتی گفتم، رئیس یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی آمد و با من ملاقات کرد؛ در آن دوره‌ای که در این منطقه آن شکست عجیب به وجود آمد؛ حرف او به من این بود، گفت شما فقط بدانید، ما در یک شب از یک کشور غنی تبدیل شدیم به یک کشور فقیر! یعنی اقتصاد غیر مقاوم این‌جوری است.(۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
پیشرفت و رشد اقتصادی می‌تواند با الگوهای متفاوتی محقق شود. در این میان، برقراری توازن میان نیروهای درونی و بیرونی رشد و همچنین توازن بین نیروهای واقعی و بخش مالی اقتصاد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مواجهه‌ی شتاب‌زده برای رسیدن به رشد اقتصادی (به هر قیمت) می‌تواند از طریق بر هم زدن توازن‌های دوگانه، اقتصاد کشورها را با شکنندگی و بحران مواجه نماید. بحران سال ۱۹۹۷ شرق آسیا از نمونه‌های درس‌آموزی است که نشان داد عدم توجه به متغیرهای مقاومتی می‌تواند ثمرات سال‌ها رشد اقتصادی را به‌یکباره در معرض نابودی قرار دهد. جالب است بدانیم که پیامد الگوهای بحران‌زای رشد اقتصاد، در هزینه‌های رفاهی و مادی طبقات مختلف جامعه و حتی گسترش فقر و بی‌اخلاقی خلاصه نمی‌شود، بلکه می‌تواند عواقب سیاسی نیز به‌دنبال داشته باشد؛ چنان‌که دولت سی‌ساله‌ی ژنرال سوهارتو در اندونزی به‌واسطه‌ی بحران شرق آسیا خاتمه یافت.
 
* دوره‌ی رشد و غفلت از شکنندگی
در ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۹۳ میلادی، بانک جهانی که مدت‌ها چشم خود را بر پدیده‌ی متفاوت رشد اقتصادی کشورهای آسیای جنوب شرقی بسته بود، با فشار ژاپن بالأخره گزارشی را منتشر ساخت که تا مدت‌ها نام آن در محافل اقتصادی و سیاسی شنیده می‌شد: معجزه‌ی شرق آسیا. به قول جوزف استیگلیتز (برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد)، دلیل نادیده گرفتن نیز روشن بود: توفیق کشورهای این منطقه به‌خاطر آن بود که به دستورات «اجماع واشنگتن» (که به‌شدت مورد حمایت این سازمان‌ها بود)، جز در مورد آنچه به ثبات اقتصاد کلان مربوط می‌شد، وقعی ننهاده بودند.

براساس گزارش ۳۷۰صفحه‌ای فوق، کشورهای منطقه‌ی شرق آسیا در بیست سال منتهی به سال ۱۹۹۰ توانستند به بالاترین نرخ رشد اقتصادی در مقایسه با سایر مناطق جهان دست یابند. اگرچه در منطقه‌ی شرق آسیا، ۲۳ کشور وجود داشت، اما بیشتر این موفقیت‌ها حاصل تلاش هشت کشور کره‌ی جنوبی، هنگ‌کنگ، تایوان، سنگاپور (ببرهای چهارگانه)، ژاپن و کشورهای تازه‌صنعتی‌شده‌ی جنوب شرق آسیا یعنی اندونزی، مالزی و تایلند بود. ویژگی دیگری که اهمیت این مطالعه را افزایش می‌داد، موفقیت این کشورها در کاهش نابرابری و توسعه‌ی عدالت، هم‌زمان با رشد سریع اقتصادی بود. اما علت این رشد سریع و کم‌سابقه چه بود؟
کارشناسان بانک جهانی انباشت وسیع سرمایه‌ی فیزیکی و انسانی را علت اصلی رشد اقتصادی شرق آسیا می‌دانند. از نگاه آنان، بالا بودن نرخ پس‌انداز، توجه دولت به کشاورزی، رشد قابل توجه صادرات و جذب فناوری خارجی، کاهش نرخ رشد جمعیت و رشد سریع بهره‌وری عوامل تولید، زمینه‌ساز توسعه‌ی اقتصادی این کشورها بود.

کارشناسان بانک جهانی انباشت وسیع سرمایه‌ی فیزیکی و انسانی را علت اصلی رشد اقتصادی شرق آسیا می‌دانند. از نگاه آنان، بالا بودن نرخ پس‌انداز، توجه دولت به کشاورزی، رشد قابل توجه صادرات و جذب فناوری خارجی، کاهش نرخ رشد جمعیت و رشد سریع بهره‌وری عوامل تولید، زمینه‌ساز توسعه‌ی اقتصادی این کشورها بود. دولت‌ها نیز در همه‌ی کشورهای این منطقه، از راه‌هایی چون اعطای اعتبارات هدفمند به صنایع منتخب، تأسیس بانک‌های دولتی و حمایت از آن‌ها و توسعه‌ی نهادهای بازاریابی صادرات، دخالتی گسترده در اقتصاد داشتند. به‌علاوه عوامل جغرافیایی و فرهنگی مانند دستیابی به آب‌های آزاد، نزدیکی جغرافیایی این کشورها و سابقه‌ی تاریخی روابط بازرگانی میان آن‌ها نیز نقش مهمی ایفا نمود.

اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ که نرخ رشد اقتصاد و ثبات نرخ ارز تثبیت شده بود، دولت‌های این منطقه از جمله دولت تایلند، سیاست‌هایی را برای ترغیب بیشتر سرمایه‌گذاری خارجی در پیش گرفتند، از جمله حذف محدودیت‌های سرمایه‌گذاری خارجی، حذف موانع مالکیت خارجی در صنایع صادراتی، ارائه‌ی مشوق صادراتی به صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری خارجی، اجازه‌ی قانونی انتشار اوراق قرضه‌ی خارجی به شرکت‌های تایلندی و کاهش مالیات بر سود تقسیم‌شده‌ی خارج از کشور. این اقدامات در سال‌های نخست تأثیر مثبت جدی بر فزونی ورود سرمایه‌های خارجی داشت؛ به‌نحوی‌که خالص ورود سرمایه به تایلند طی سال‌های ۱۹۹۶-۱۹۹۱ در مجموع به حدود ۸۵ میلیارد دلار بالغ شد. به‌لحاظ ترکیب نیز بیش از ۹۵ درصد سرمایه‌گذاری‌های خارجی در تایلند در خرید دارایی‌های مالی کوتاه‌مدت و سایر موارد (غیر از سرمایه‌گذاری مستقیم و فیزیکی) بود. همین نشانه برای انتظار شنیدن صدای شکستن روند رشد، کافی بود.
 
* دوره‌ی شکنندگی و سقوط
بحران در ۲ ژوئیه سال ۱۹۹۷، زمانی علنی شد که دولت تایلند تصمیم گرفت واحد پول خود، بات (baht) را نسبت به دلار شناور کند. برخی اقتصاددانان معتقدند که این تصمیم به‌خاطر جلوگیری از سفته‌بازی در معاملات املاک و مستغلات یا سفته‌بازی در بورس صورت گرفت. براساس این تصمیم، ارزش واحد پولی بات به‌شدت افت کرد. این قضیه باعث کاهش ارزش پولی سایر کشورهای منطقه شد و طی این فرایند، روپیه‌ی اندونزی ۷۵ درصد، رینگین مالزی و پزو فیلیپین ۴۰ درصد و وون کره و بات تایلند ۵۰ درصد افت ارزش داشتند. با سقوط ارزش واحدهای پولی، بهره‌ی تمام وام‌های دلاری شرکت‌های فعال در این منطقه چنان سنگین شد که شرکت‌ها توانایی پرداخت آن‌ها را نداشتند و ورشکستگی‌ها آغاز شد. بازار سهام سقوط کرد و خیلی سریع دامن تمام اقتصادهای مرتبط با شرق آسیا را گرفت.

کشورهای عضو آسه‌‌آن (ASEAN) که در سال ۱۹۹۶، معادل ۹۳ میلیارد دلار جریان ورودی سرمایه داشتند، در سال ۱۹۹۷، بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار خروج سرمایه را تجربه کردند. این وارونگی ۱۰۵میلیارددلاری جریان سرمایه در یک‌ سال، بزرگ‌ترین از این نوع در تاریخ تجارت جهانی بود.
بحران در ۲ ژوئیه سال ۱۹۹۷، زمانی علنی شد که دولت تایلند تصمیم گرفت واحد پول خود، بات (baht) را نسبت به دلار شناور کند. برخی اقتصاددانان معتقدند که این تصمیم به‌خاطر جلوگیری از سفته‌بازی در معاملات املاک و مستغلات یا سفته‌بازی در بورس صورت گرفت. براساس این تصمیم، ارزش واحد پولی بات به‌شدت افت کرد. این قضیه باعث کاهش ارزش پولی سایر کشورهای منطقه شد.

به‌عنوان مثال، در کشور مبدأ بحران یعنی تایلند، نسبت ذخایر خارجی رسمی به بدهی‌های کوتاه‌مدت که بالا بودن آن یکی از شاخص‌های عدم شکنندگی اقتصاد است، طی ماه‌های قبل از بحران به‌تدریج کاهش یافت و از ۱.۱ به ۰.۷ رسید. همچنین نسبت ذخایر خارجی به پایه‌ی پولی از ۲.۵ به ۱.۵ نزول کرد که هر دو شاخص بیانگر شکننده‌تر شدن اقتصاد بود. در دوره‌ی پیش از بحران، سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در ساخت‌وساز به پنجاه درصد کل سرمایه‌گذاری ثابت کشور رسیده بود و سهم قابل توجهی از اعتبارات بانکی نیز برای بخش املاک صرف می‌شد. افزایش کسری حساب جاری در سال پیش از بحران، که رقم آن به هشت درصد تولید ناخالص داخلی رسید نیز شاهد دیگری برای هشدار ناترازی در اقتصاد بود.

با نمایان شدن بحران، صندوق بین‌المللی پول که نگران از سرایت بحران به سایر بازارهای جهانی بود، نسخه‌ای برای این اقتصادها پیچید که همان بسته‌ی متعارف بود. براساس این بسته، دولت هزینه‌های خود را کاهش می‌دهد و نرخ بهره را بالا می‌برد تا اعتماد به اقتصاد بازگردد. این بسته البته در مورد این کشورها که در سراشیبی سقوط قرار داشتند، کارساز نشد و شدت آسیب‌های اقتصادی را بیشتر هم کرد. سقوط رشد اقتصادی، جهش بیکاری و ورشکستگی و افزایش تورم، ثمرات این بحران برای تمام اقتصادهای شرق آسیا بود؛ نتایجی که اگرچه پس از چهار سال فروکش کرد، اما تأثیرات اقتصادی و حتی سیاسی (مانند سقوط دولت سوهارتو) زیادی به‌دنبال داشت. البته دومین دور مداخله‌ی صندوق بین‌المللی پول برخلاف دور نخست، توانست تا حدودی ثبات و اعتماد را به این اقتصادها بازگرداند.
 
* ریشه‌ی شکنندگی
همانند رشد این منطقه، برای بحران هم علل بسیاری ذکر می‌شود. پیش از آنکه بحران آغاز شود، سه مشکل عمده‌ی ساختاری در اقتصاد منطقه وجود داشت: ۱. تکیه بر بدهی‌های کوتاه‌مدت خارجی برای تأمین مالی سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت، ۲. ضعف نظام تأمین اجتماعی و انعطاف‌ناپذیری بازار کار و ۳. تخریب محیط‌زیست. هرچند این مشکلات اهمیت فراوانی داشتند، اما برای شروع بحران کافی نبودند. به اعتقاد کارشناسان بانک جهانی، علت اصلی بروز بحران، ظهور آسیب‌پذیری ساختاری در اقتصادهای منطقه بود. ورود گسترده‌ی سرمایه‌های خصوصی کوتاه‌مدت از بازارهای جهانی (نه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی) در کنار نظام مالی آزاد، اما ضعیف این کشورها، منجر به گسترش شدید اعتبارات شد که ایجاد حباب قیمت و افزایش بدهی بنگاه‌ها را به‌دنبال داشت. بدین‌ترتیب درجه‌ی آسیب‌پذیری اقتصاد منطقه افزایش یافت.

در شرق آسیا، ثبات نرخ ارز در کنار تفاوت شدید نرخ بهره، باعث سرازیر شدن سیل سرمایه‌های کوتاه‌مدت خارجی به این بازارها شد. از طرف دیگر، بخش شرکتی کشورهای منطقه نیز به‌دلایل گوناگون (از جمله پایین‌تر بودن هزینه‌ی تأمین مالی از خارج و همچنین ثبات نرخ ارز)، تمایل زیادی به دریافت وام‌های خارجی داشتند. آنچه این وضعیت را تشدید می‌کرد، ضعف مقرراتی شدید در بخش مالی اقتصاد و مواجهه‌ی ساده‌انگارانه با شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی بود.
در شرق آسیا، ثبات نرخ ارز در کنار تفاوت شدید نرخ بهره، باعث سرازیر شدن سیل سرمایه‌های کوتاه‌مدت خارجی به این بازارها شد. از طرف دیگر، بخش شرکتی کشورهای منطقه نیز به‌دلایل گوناگون (از جمله پایین‌تر بودن هزینه‌ی تأمین مالی از خارج و همچنین ثبات نرخ ارز)، تمایل زیادی به دریافت وام‌های خارجی داشتند.

سهم عامل سرمایه‌گذاران نامطمئن خارجی چنان بود که نخست‌وزیر وقت اندونزی، ماهاتیر محمد، به‌صراحت از نقش جرج سوروس (سرمایه‌گذار معروف آمریکایی) در این بحران خبر داد. جالب این بود که سوروس در چهارشنبه‌ی سیاه انگلیس در ۱۶ ژانویه‌ی سال ۱۹۹۲ نیز مشابه چنین رفتاری را انجام داده بود. او با فروش استقراضی (short selling) ده‌ها میلیارد دلار لیر استرلینگ، نوسانی بزرگ در بازار پولی انگلیس ایجاد نمود و به ویرانگر بانک مرکزی انگلیس مشهور شد تا بتواند این بانک را به تغییر سیاست نرخ بهره‌ی مدنظر خود، تسلیم نماید.
 
* نتیجه‌گیری
اگرچه بحران شرق آسیا که از سال ۱۹۹۷ آغاز شده بود، در سال ۲۰۰۰ به آرامش رسید، اما به نقطه‌ی عطفی در مباحث سیاست‌گذاری اقتصادی تبدیل شد. لزوم پرهیز از وابستگی زیاد به پیشران‌های خارجی، لزوم ایجاد توازن میان پیشبرد بخش واقعی و بخش مالی اقتصادی و کاهش مجال به سفته‌بازان، پرهیز از تکیه‌ی طولانی بر ثبات نرخ ارز و سود بانکی در کنار لزوم نظام مقررات‌گذاری هوشمند در برابر سرمایه‌گذاری خارجی، از مهم‌ترین درس‌هایی بود که بحران شرق آسیا به سیاست‌گذاران داد؛ درس‌هایی که مراعات آن می‌تواند درجه‌ی مقاومت اقتصاد را نسبت به فشارها و تلاطم‌های بیرونی افزایش دهد.

 

استکبار جهانی و به طور ویژه آمریکا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران راه‌های مختلفی چون ، تحمیل جنگ، توطئه ، ترور وتحریم را ،علیه ملت ایران را پیموده و به نتیجه دلخواه خود نرسیده و اکنون بیش از قبل به فکر نفوذ در ابعاد فرهنگی، سیاسی و از جمله  اقتصادی در ایران است.

 

 

آمریکایی‌ها در نفوذ اقتصادی کهنه‌کار و دست بلندی دارند و تاریخ اقتصادی جهان بر این امر صحه می‌گذارد.

 

 

برای مثال ((شبیخون نیکسون» در تاریخ اقتصادی جهان ، نمونه‌ای بارز از نفوذ آمریکایی هاست .

 

 

.آمریکایی‌ها تعهد کرده بودند که هر که دلار آمریکا را به عنوان دارایی‌اش نگهداری کند، در صورت مراجعه، به ازای هر 35 دلار یک اونس طلا تحویل وی می‌دهند. با این ترفند پول خود یعنی دلار را جهان روا و جهان قبول کردند. اما با سوء استفاده، اقدام به چاپ بی‌رویه دلار کردند و زمانی که دولت‌ها و اشخاص خواستند دلارها را تحویل آمریکا دهند و طلا بگیرند، یکدفعه نیکسون در سال 1971وقتی مشاهده کرد دلار به سلطه ی خود در جهان دست یافته ، یکدفعه اعلام کرد که تعهد آمریکا برای تبدیل دلار به طلا خاتمه یافته و عهد شکستند...

 

 

بحران آسیای جنوب شرقی در سال 1998 را نمونه‌گیری از نفوذ اقتصادی آمریکایی‌ها ست

 

 

در شرایطی که خیلی افراد پیوند اقتصادی کشورهای آسیای جنوب شرقی با اقتصاد آمریکا را عامل رشد این کشورها می‌دانستند برخی سرمایه داران خاص آمریکایی با خروج سرمایه‌های پولی و مالی خود از بازارهای آسیای جنوب شرقی این کشورها را با بحران مالی و اقتصادی مواجه کردند و جالب آنجا بود که وقتی این کشورها به نهادهای پولی و مالی جهانی که تحت سیطره و نفوذ آمریکایی‌ها است مراجعه می‌کردند، اینها برای اعطای وام به دولت‌های بحران دیده، شرط‌هایی می‌گذاشتند که یکی از آنها انتخاب وزرای اقتصاد و رؤسای بانک مرکزی باب میل آمریکایی‌ها و غربی‌ها بود.

 

 

«ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزی - که بسیار هم آدم پُرکار و دقیق و جدی و پایبندی بود - به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونی در آسیای شرقی اتفاق افتاده بود؛ در مالزی، اندونزی و تایلند، و زلزله ی اقتصادی به وجود آمده بود. همین سرمایه دار صهیونیستی و بعد سرمایه دارهای دیگر، با بازیهای بانکی و پولی توانستند چند تا کشور را به ورشکستگی بکشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخه های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را عمل بکند، همین طور هم خواهد شد. ( بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان ۱۳۸۵/۸/۱۸)

 

 

آمریکایی‌ها از فرصت خصوصی‌سازی در برخی از کشورها استفاده کرده و در مراکز حساس و استراتژیک صنعتی و اقتصادی آنها نفوذ کردند . با نام  شرکت های اقتصادی ، فروشگا ه و هایپر مارکت قرار داد های اقتصادی می بندند ولی غیر مستقیم دست به فعالیت های فرهنگی و سیاسی می زنند ، اینها راه نفوذ و جاسوسی برای دولت‌های استکباری به‌خصوص امریکاست.

 

 

آمریکایی ها در حوزه علمی نیز برای پروژه نفوذ برنامه ریزی کردند.

 

 

به عنوان مثال سفر یک تیم دانشگاهی از دانشگاه بال آمریکا و چند دانشگاه آمریکایی دیگر به ایران که در سکوت خبری صورت گرفت .

 

 

تسهیل اعطای بورسیه به دانشجویان ایرانی   رونق دهی به انرژی پاک نشست های علمی دانشمندان ایرانی ، اروپایی و آمریکایی تحت عنوان دیپلماسی علمی طرح های زیست محیطی در دریاچه ارومیه و معضل آلودگی هوا از جمله مسیر های نفوذ در این زمینه ها می باشد.

 

 

برای همین نباید خوشبین باشیم و دل خوش کنیم که حالا  همه چیز خوب است و این حضورها و واردات مختلف می‌تواند باعث رونق کشور شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۰
0
گزارشی از رآکتورهای هسته‌ای؛
دنیایی که پیش رو داریم به یقین دنیایی هسته ای خواهد بود؛ دنیایی که صدها رآکتور در آن به صورت رسمی و علنی فعال هستند. حال سوال اینجاست در دنیای به وسعت رآکتورها چرا یک رآکتور، به اندازه تمام رآکتورها برای غرب اهمیت دارد.
گروه بین‌الملل مشرق - انرژی هسته ای امروزه به بخش اصلی و اساسی نیازهای دنیای مدرن به خاطر افزایش تقاضای انرژی و سوخت تبدیل شده که یکی از نتایج حاصل از افزایش جمعیت در سراسر جهان به شمار می آید.

اما در کنار این انرژی برخی از کشورهای بزرگ و قدرتمند توجه و اهتمام خود را بر تولید سلاح های هسته ای به عنوان یکی از انواع سلاح های کشتار جمعی مورد استفاده در عملیات بازدارندگی متمرکز کرده اند.

کشورهای دارای آکتورهای هسته ای و پراکندگی آنها در جهان/ در جال ویرایش

برای دستیابی به هدف اول و همچنین هدف بعدی، کشورها نیازمند ساخت و احداث رآکتورهای هسته ای برای استفاده از انرژی هسته ای در تمام حوزه های اقتصادی و نظامی هستند.
گزارش زیر پراکندگی رآکتورهای هسته ای در کشورهای مختلف و سراسر جهان و اینکه چه کشورهایی دارای بیشترین رآکتور هسته ای می باشند، را بررسی می کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۱۸
0

"در تمام طول راه بازگشت (از طبس ) احساس پوچی و پژمردگی می‌کردم. آه. آه. یأس بر وجودم سایه افکنده بود. گریه‌ام گرفت. این موقعی بود که نشستم و با تمام وجود گفتم: یا عیسی مسیح، تو می‌دانی که چه گندی به بار آمده است.

ما واقعا باعث شرمساری کشور بزرگمان (آمریکا) شدیم.خودم را بسیار حقیر احساس می‌کردم. نمی‌خواستم صحبت کنم، یا هیچ کار دیگری انجام دهیم؛ فقط احساس می‌کردم که دیگر آبرویی برایم باقی نمانده بود."

مطلب فوق عین مطلبی است که چارلی بکویت، فرمانده عملیات نافرجام طبس، در کتاب خود به نام "نیروی دلتا"[1] در مورد احساسش هنگام بازگشت از طبس به رشته تحریر در آورده است.

هامیلتون جوردن[2] رئیس کارکنان کاخ سفید در کتاب خود به نام "بحران"[3] در رابطه با آنچه در لحظه دریافت خبر برخورد هلیکوپتر و هواپیما در طبس در کاخ سفید گذشت می‌نویسد:

 " کارتر گوشی را برداشت و گفت: "دیوید (جونز) چه خبر؟"

ما حرفهای جونز را نمی‌شنیدیم. ولی حالت چهره کارتر و پریدگی رنگ او نشان می‌داد که خبرهای بدی می‌شنود. کارتر لحظه‌ای چشمانش را بست و در حالیکه به زحمت آب دهانش را قورت می‌داد پرسید: "آیا کسی هم مرده است؟"

همه ما به دهان او زل زده بودیم. چند ثانیه‌ بعد گفت: "می‌فهمم ... می‌فهمم" و گوشی تلفن را گذاشت. هیچکس سئوال نکرد تا اینکه خود کارتر پس از چند ثانیه سکوت گفت: "مصیبت تازه‌ای پیش آمده. یکی از هلیکوپترها به یک هواپیمای سی 130 خورده و آتش گرفته و احتمالا چند نفری هم کشته شده‌اند ..."[4]

هامیلتون جوردن در ادامه می‌نویسد:

            "تصور اینکه گروهی از داوطلبان نجات گروگانها، خود جان باخته و در یک بیابان دور در آنسوی دنیا به خاک هلاک افتاده‌اند، چون کابوسی بر فکر و روح من سنگینی می‌کرد. از اطاق کابینه بیرون آمدم تا کمی در هوای آزاد قسمت جنوبی کاخ قدم بزنم و افکار خود را منظم کنم، ولی هوای خفه و مرطوب بیرون بیشتر ناراحتم کرد. با حال تهوع به داخل کاخ برگشتم و به دستشویی خصوصی رئیس جمهور رفتم."[5]

کارتر در مورد لحظه دیدار با سرهنگ بکویت و گریه هر دو می‌گوید:[6]

"او با چشمان اشک آلود شروع به صحبت کرد و گفت: آقای رئیس جمهور. من می‌خواهم از طرف خود و اعضای گروه دلتا به مناسبت عدم موفقیت در انجام این ماموریت از شما و ملت آمریکا عذر خواهی کنم. من با شنیدن این حرف به گریه افتادم."

ماجرای اشغال لانه جاسوسی و حوادث مربوط به آن آنچنان تاثیر به سزایی داشت که کارتر در این ارتباط می‌گوید:

            " عجیب است که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری این کشور بزرگ، نه در شیکاگو یا نیویورک، بلکه در تهران تعیین می‌شود!"

با این مقدمه، نکاتی از عملیات طبس، از کتاب نیروی دلتا فرمانده عملیات طبس نقل می‌گردد.

آنها در مسیر حرکت به سمت ایران در مصر و عمان توقف داشتند و قرار بود شب را در مصر به استراحت بپردازند. اما در مصر با آنچنان هجومی از سوی مگس‌ها مواجه می‌گردند که خواب را از آنها می‌رباید و این امر موجب خسته و خواب آلود بودن نیروهای عملیاتی دلتا هنگام عملیات در طبس می‌گردد.

بکویت در این ارتباط می‌نویسد:[7]

" بیرون پایگاه منظره‌ای دلگیر و بی پایان در گرمای آسمان بی ابر محو می‌شد. مگسها همه جا بودند و روی هر جنبنده‌ای و هر چیزی می‌نشستند و همه سعی می‌کردند بخوابند؛ اما با وجود هوای داغ و سوزان و یا هیجان ناشی از ماموریت، عده زیادی نتوانستند استراحت کنند."

هجوم مگسها به حدی بود که بکویت در مورد ترک مصر می‌نویسد:[8]

 

            " کسی از ترک مصر ناراحت نبود. مگسها و کثافت با پرواز توسط دو فروند سی 141 پشت سر گذارده شد."

در مورد خواب آلودگی نیروها عملیاتی دلتا در طبس، یعنی زمانی که باید همه در اوج بیداری باشند، بکویت در مورد یک عضو عملیات که در داخل هواپیمای سی 130 بود می‌نویسد:[9]

 

            "لحظاتی قبل از برخورد هلیکوپتر به آن (هواپیما) چرت می‌زد. هنگام انفجار، وی چرتش پاره شد و به صفی از افراد که در حال خروج از یکی از دریچه‌های هواپیما بودند پیوست. دود و آتش همه جا را فرا گرفته بود. موتورها هنوز کار می‌کردند. موتور هلیکوپتر هنوز کار می‌کرد و همچنان بدنه هواپیما را می‌شکافت و به داخل آن رخنه می‌کرد و هواپیما را به شدت تکان می‌داد. عضو مزبور ناگهان فکر کرده بود که هنگام چرت زدن وی، (هواپیمای) سی 130 به پرواز در آمده است و اکنون وقت عملیات پرش با چتر  است. وقتی نوبت او برای ترک هواپیما رسید، به طور خودکار وضعیت پرش با چتر را به خود گرفت و اقدام به سقوط آزاد کرد و مثل تپه روی زمین پهن شد. بعد از آن، همقطارش از او پرسیده بود که وقتی وی پرید، بدون چتر چکار می‌خواست بکند؟ او جواب داده بود: "نمی‌دانم، من در آن لحظه فقط فکر می‌کردم که باید بپرم."

گزارش هواشناسی در روز عملیات، مساعد بودن هوا را گزارش می‌کرد و بکویت که با هواپیما وارد ایران شده بود، در طبس شاهد هوای صاف بود بطوری که می‌نویسد:

            " هوا خنک و صاف بود و ستاره‌ها به سادگی قابل رویت بودند. نور ماه برای دیدن افرادی که سی چهل یارد دورتر ایستاده بودند، کافی بود."[10]

آنها منتظر هلیکوپترها بودند که باید یک ربع بعد از آنها وارد طبس می‌شدند. ولی از آنها خبری نمی‌شود. آنها در حقیقت در مسیر حرکت از عمان به ایران دچار طوفان شن عظیمی شده بودند. قرار بود 8 هلیکوپتر به طبس بیایند. ولی در نهایت فقط 6 هلیکوپتر به طبس رسیدند و دو تای آنها بر اثر شدت طوفان از میانه راه به عمان باز گشته بودند.

بکویت در ارتباط با گفتگویش با اولین خلبان هلیکوپتری که وارد طبس شده بود، می‌نویسد:[11]

            " چیزهایی که می‌گفت به قدری تاثر آور بود که اگر می‌توانستیم، هلیکوپترها را در بیابان می‌گذاشتیم و با سی 130‌ ها به خانه بر می‌گشتیم."

بکویت در رابطه با خلبان دومین هلیکوپتر که در طبس فرود آمده بود نوشته است:[12]       

            "او از هلیکوپتر دور شد، زیاد و تند صحبت می‌کرد و چیزهای وحشتناکی می‌گفت."

بکویت از قول او نقل می‌کند که:

            " من نمی‌دانم چه کسی در سطح من کارها را اداره می‌کند؛ اما اینقدر می‌توانم بگویم که برای لغو این عملیات باید همه چیز به دقت مد نظر قرار گیرد. نمی‌دانید بر من چه گذشته است. با بدترین طوفان شنی که تا کنون دیده بودم مواجه شدیم. بسیار دشوار بود. پیش خود فکر کردم مطمئن نیستم که بتوانیم عملیات را انجام دهیم. واقعا مطمئن نیستم که بتوانیم آن را انجام دهیم."

در حالی که 8 هلیکوپتر برای عملیات پیش بینی شده بود، فقط 6 هلیکوپتر به طبس رسیده بودند و این تعداد حداقل هلیکوپترهای مورد نیاز برای موفقیت در عملیات نجات گروگانها بود. اما یکی از هلیکوپترها نیز اعلام می‌کند که قادر به ترک طبس نیست. ماموریت با 5 هلیکوپتر ممکن نبود و بر اساس برنامه‌های از پیش تعیین شده در چنین صورتی چاره‌ای جز توقف عملیات نداشتند. آنها باید این هلیکوپتر را جا می‌گذاشتند و ایران را به سرعت ترک می‌کردند. دستور لغو عملیات توسط کارتر صادر می‌شود. طوفان شن کار خود را کرده و عملیات با شکست مواجه شده بود. ولی این افتضاح برای آمریکا کافی نبود و اراده خداوند متعال در حفاظت از انقلابی که حضرت امام(ره) رهبری آنرا بر عهده داشت، رسوایی بیشتری را برای آمریکا مقرر کرده بود.

خداوند با معجزه "طوفان شن" به یاری حکومت اسلامی آمده بود. شاید "مگسها" در مصر نیز ماموریت خود را انجام داده و استراحت را از نیروهای دلتا ربوده بودند. این دفعه نوبت "تند باد" بود که ماموریت الهی خویش را انجام دهد.

نیروهای دلتا عملیات فرار را آغاز می‌کنند. بکویت با تاکید بر اینکه "وقتی برای گریه نداشتم" در ارتباط با حادثه بعدی می‌نویسد:[13]

            " در میان تند باد، یکی از هلیکوپترها را دیدم که از زمین بلند شد و به سمت چپ کج شد و به آرامی به عقب خزید. سپس صدای مهیبی بلند شد. صدای انفجار بمب نبود. صدای شکستن نبود، صدای چیزی بود که با یک ضربه متلاشی شود. یک انفجار بنزین. گلوله آتشین آبی رنگی مثل بالون به هوا رفت. ظاهرا هلیکوپتر سرگرد شافر به ئی سی 130 که در شمالی‌ترین قسمت ایستاده بود و عنصر آبی را تازه سوار کرده بود، برخورد کرد. ... شعله‌های آتش تا ارتفاع سیصد، چهارصد پایی می‌رسید. هوا مثل روز روشن بود. ... در میان آتش، هلیکوپتر را می‌دیدم که به سمت چپ هواپیما برخورد کرده است. موشکهای ردی[14]  منفجر می‌شدند. گردونه‌های آتش مانند چهارم ژوئیه در آسمان می‌چرخیدند. مثل این بود که افراد درون گوی آتش حرکت می‌کردند."

 



پاورقی

[1]  - بکویت، چارلی، "نیروی دلتا"، ترجمه رضا فاضل زرندی، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، سال 1365، ص 433.

[2]  -                                        Hamilton Jordan

[3]  - هامیلتون جوردن، " بحران"، ترجمه محمود مشرقی، تهران، سازمان انتشارات هفته، چاپ دوم، تیرماه 1362.

[4]  -  بحران، ص 183.

[5]  -  همان.

[6]  - بحران، ص 175.

[7]  - نیروی دلتا، ص 406.

[8]  - همان، ص 409.

[9]  - همان، ص  455.

[10]  - همان، ص 415.

[11]  - همان، 442.

[12]  - همان، 423

[13]  - همان، ص 429.

[14]  - Redey

 این مطلب به نقل از سایت دکتر قدیری ابیانه www.ghadiri.ir می باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۱
0
بازخوانی شکست آمریکا؛
پروژه تسخیر لانه جاسوسی، خواب خوش طلایى امپریالیسم را بر هم زد و روند انقلاب را تغییر داد و امیدهایى را که امریکا در مورد بازگشت انقلاب ایران به دامان غرب داشت به هم ریخت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۱۴
0
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۰۰
0