ramin(janaghaee)

۱۵ مطلب با موضوع «عبرت از تاریخ» ثبت شده است

سید ناصر موسوی لارگانی

عضو هیئت رئیسه مجلس در یاداشتی دلایل رد کلیات لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ را تشریح کرد.

به گزارش مشرق؛ سید ناصر موسوی لارگانی عضو هیئت رئیسه مجلس در یاداشتی درباره رد کلیات لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ از سوی نمایندگان نوشت ،این روزها تبلیغات منفی علیه مجلس یازدهم از حد گذشته و با رد کلیات لایحه بودجه به اوج خود رسیده است، اما چرا مجلس رای منفی داد و آیا به رایی که داد واقف نبود؟ لذا لازم می دانم در راستای حمایت از شان و جایگاه مجلس و همکارانم چند نکته را خدمت شما توضیح بدهم.

۱- روحانی خود میداند با عملکردش چه بلایی سر اقتصاد کشور آورده است.لذا با زرنگی و طراحی پشت صحنه در صدد برآمدند مقصر را دیگران از جمله مجلس بدانند.تنظیم لایحه بودجه شلخته و غیر قابل قبول هم نقشه روحانی و تیمش بود. حتی اکثریت وزرا هم در جریان نبودند تا مزاحمتی ایجاد نشود.

۲- وقتی از برخی وزرا و معاونانش درباره چرایی ارقام و اعداد می پرسیدیم ابراز بی اطلاعی کرده و نمی دانستند ماجرا چیست. خلاصه اینکه لایحه بودجه با ارقامی که روحانی و تیمش در آن چیده بود به هیچ وجه قابل تصویب نبود یعنی هیچ آدم عاقلی زیر بار چنین لایحه نمی رفت و نخواهد رفت.

۳- چه کسی به لایحه بودجه با کسری دستکم ۳۲۰ هزار میلیارد تومان، فروش خیالی ۲/۳ میلیون بشکه نفت در شرایط تحریم، مجوز تداوم حراج ذخایر ارزی، فروش دارایی‌های دولتی با ثمن بخس که در واقع دارایی مردمی است و به منبع جدید رانت برای رانت جویان چند ساله تبدیل می شود، رای موافق می دهد؟

۴- از طرفی تغییرات مناسبی که کمیسیون تلفیق در لایحه بودجه داد و دولتیها در نهان قبول کردند اما به ناگاه و روز بررسی بودجه در جلسه علنی تغییر موضع داده و تغییرات را به بهانه ایی تبدیل کردند تا پیشاپیش مجلس را مقصر عوارض اقتصادی از جمله تورم هایی بدانند که در انتظار اقتصاد است.

۵- در واقع می خواستند مجلس را بر سر دوراهی پذیرش دربست لایحه روحانی یا تصویب بودجه با تغییرات گسترده قرار بدهند.

با سناریوی اول اقتصاد کشور گروگان اغراض سیاسی روحانی قرار می گرفت و اگر فاز دوم رخ می داد، روحانی بهانه لازم برای فرار از پاسخگویی و مقصر جلوه دادن دیگری پیدا می کرد.

۶- لذا بر خلاف تبلیغات منفی که روحانی و تیم رسانه ایی و سیاسیون تخریب گر از فرط عصبانیت بخاطر آشکار شدن طراحی پشت پرده شان راه انداخته اند، مجلس دقیقا می دانست به چه رای می دهد و دلایل زیادی برای رای منفی به لایحه بودجه و در واقع ابتر کردن طراحی ها برای سال ۱۴۰۰ داشت.

۷-مجلس تحت جوسازی ها بهانه ای نمیدهد تا روحانی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و دیگران را مقصر عمکرد ۸ ساله اش جلوه بدهد.

این دولت بی کفایت صرفا یک بودجه چند دوازدهم دریافت خواهد کرد تا دولت تازه نفس و کارآمد بر سر کار آمده و به جبران خرابیهای کدخداپسندان بپردازد.

منبع: تسنیم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۱۸
0

خدمات و صدمات اردوغان برای ترکیه غیر قابل انکار هست.

ترکیه  کاملا از جغرافیا محو نمیشود ولی پیدایش کشوری در دو طرف تنگه بسفر  اجتناب ناپذیر است .

 

ادامه حیات کشور های قوی تر از رژیم صهیونیستی در پیرامون آن مانع ادامه حیات اسرائیل است.

در درجه اول اولویت جغرافیایی عربستان و مصر که هم مرز اسرائیل هستند و حلقه های بعدی ایران و ترکیه هستند.

در فهم صهیونیسم فرقی بین کشور دوست و دشمن نیست . انها فقط رئیت توسری خور میخواهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۵
0

http://uupload.ir/files/g9rf_usmall.png

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۱۰
0
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۰۱
0

چند ده سال نیاز بود تا اثر تصمیمات اشتباه و بی عرضگی و بی مصرفی مدیران و تصمیم سازی هایی که دشمن در آخرین پایگاه اسلام به وسیله جاسوسانش  در هر لباسی انجام داده بود دیده شود که آن زمان خیلی دیر بود.

اما با جنگ اقتصادی با ایران به باد فنا رفت. همچون تیری که بی موقع پرتاب شود

توده های سرطانی که به دروغ به آنها ساختار اطلاق میشود همچون بورس 

بانک(رباخانه دولتی) بیمه و....   _ و سرمایه گذاری های بدون بازگشت بیهوده و مخرب مثل سد سازی در ایران و صدور مجوز چاه های عمیق برای نابودی آبهای زیر زمینی و قنوات برای نابود کردن امنیت آب در ایران

گفتن بیشتر از این به صلاح نیست...............

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۱۷:۳۳
0
1395/12/25نسخه قابل چاپ
درس‌­های تجربه کشور انگلستان در جهت مقاوم سازی اقتصاد

رمز رشد اقتصادی در انگلستان چه بود؟

یکی از تصورات رایج درباره‌ی علت رشد اقتصادی در انگلستان و وقوع انقلاب صنعتی در این کشور، اجرای سیاست‌های تجاری مکتب لیبرالیسم اقتصادی با سرکردگی آدام اسمیت و ریکاردو است که اجرای قاعده‌ی لسه‌فر و تجارت آزاد و برداشتن موانع تجاری میان کشورها را تبلیغ می­کند. اما مروری بر وضعیت تاریخی این کشور و صنعت نساجی بریتانیا به‌عنوان صنعت پیش‌رو که صنعت کلیدی دنیا تا اواخر قرن ۱۹ بود نشان می‌دهد که در کنار سیاست‌های استعمارگرایانه و سلطه‌طلبانه، حمایت از صنعت داخلی و حمایت مستمر از تولیدات داخلی با سیاست تعرفه‌ای و سیاست‌های دیگر اقتصاد عقب‌مانده بریتانیا را به قدرت اول صنعتی دنیا تبدیل کرد.
 
* حمایت از صنعت نوپای نساجی و خیزش صنعتی
انگلیس در قرن ۱۱ و ۱۲ اقتصادی ابتدایی و عقب‌مانده داشت که مبتنی بر پرورش خوک و گوسفند بود. در دوران پس از فئودالیسم و در قرون ۱۳ و ۱۴ میلادی نیز اقتصاد این کشور متکی بر تولید مقدار اندکی پشم و لباس‌های با ارزش افزوده‌ی اندک بود.۱ این وضعیت تا سال‌های پایانی قرن ۱۶ ادامه داشت، اما در این سال‌ها، وضعیت به یک‌باره تغییر کرد. انگلیس با پی بردن به اینکه تولید پوشاک می­‌تواند سود مناسب‌تری را نسبت به صادرات پشم خام عایدش کند، در زمان ادوارد سوم، به ساخت و توسعه‌ی کارخانه‌های کوچک و محلی تولید لباس­‌های پشمی اقدام کرد. او حتی برای حمایت از تولید داخل، اقدام به پوشیدن لباس‌های کم کیفیت انگلیسی در مقابل منسوجات با کیفیت خارجی کرد و تمرکز خود را بر تجارت پشم خام و ممنوع کردن واردات پوشاک قرار داد.۲

هنری هفتم نیز در سال ۱۴۸۹، در راستای تولید پوشاک و فرآوری پشم خام، سیاست جایگزینی واردات را کلید زد و شروع به جذب کارگران ماهر کشورهای دیگر کرد، مالیات بر صادرات پشم خام را افزایش داد و در برهه‌هایی صادرات آن را به‌منظور فرآوری بیشتر ممنوع کرد.۳
 
* گسترش صادرات محصولات
در دوران ملکه الیزابت نیز اقدامات دیگری در راستای گسترش صنعت نساجی انگلستان صورت گرفت، از جمله فرستادن نمایندگان سیاسی به کشورهای ایران، روسیه و مغولستان به‌منظور صادرات کالاها و سرمایه‌گذاری قابل توجه در صنایع کشتی‌سازی جهت صادرات کالا و به دست آوردن بازارهای جدید و استعمار کشورها و بازارهایشان.
 
* ممنوعیت واردات محصولات مشابه و نابودی صنایع در کشورهای رقیب
مهم‌ترین جزء سیاست‌های حمایتی بریتانیا در این سال‌ها، حمایت‌های تعرفه‌ای بود. انگلیس در ادامه‌ی حمایت تعرفه‌ای خود از منسوجات که از قرن ۱۴ میلادی شکل گرفته بود، به‌منظور حمایت از صنایع داخلی، هرگونه واردات کالاهای با کیفیت از مستعمرات خود را ممنوع و در سال ۱۶۹۹ با تصویب قانونی، از صادرات صنایع پشمی مستعمرات خود جلوگیری کرد. بدین ترتیب صنایع پشم‌بافی مستعمرات انگلیس از جمله ایرلند را که کیفیت بالاتری داشت نابود کرد و صنعت تولیدات پشمی آمریکا را نیز در نطفه خفه کرد.۴

از سویی دیگر، صنایع نخی و ابریشمی نوزاد انگلستان، توان رقابت با صنایع نخی و کتانی هند که در اواخر قرن ۱۷ کارآمدترین و پیشرفته‌ترین صنعت آن زمان در دنیا بود را نداشت. بنابراین بریتانیا که به‌خوبی این حقیقت را درک کرده بود، از سویی با تصویب قانونی در سال ۱۷۰۱، واردات هرگونه لباس نخی و ابریشمی از ایران؛ چین و هند به بریتانیا و مستعمراتش را ممنوع اعلام کرد و از سویی دیگر، با وضع قوانین و عوارض داخلی، جریان کالا در داخل هند را مختل کرد. علاوه بر این، تجارت بریتانیا تمام بازارهای هند را تسخیر کرد و صادرات هرگونه ماشین‌های صنعتی و فنون تولید به هند را نیز ممنوع کرد. این روند دومینویی فاجعه‌بار در هند ایجاد کرد به‌گونه‌ای که در قرن ۱۹، صنایع قدیمی هند از جمله پارچه‌بافی، کشتی‌سازی، فلزکاری و... نیز نابود شد. در نتیجه هند تبدیل به کشوری کشاورزی و بازاری مصرفی برای انگلیس شد که تنها مواد اولیه به این کشور صادر می‌کرد.
 
* حمایت از صنایع و شروع فناوری و نوآوری‌ها
حمایت از صنعت داخلی و شکل‌گیری صنایع موجب استفاده از مزیت‌های مقیاس شد و تلاش برای صادرات و افزایش تولید که نتیجه‌ی مستقیم معاهدات و راهنمایی‌های دولت به‌وسیله‌ی ناوگان قدرتمند دریایی بود، موجب شروع نوآوری‌ها شد.۵  بدین ترتیب نوآوری­‌هایی در زمینه‌ی شیوه‌ی تولید پارچه­‌های نخی ایجاد شد و دستگاه ریسندگی ماشینی جایگزین دستی شد و اثرات سرریز آن نیز موجب توسعه‌ی نوآوری‌ها و صنایع دیگری از قبیل نوآوری در زمینه‌ی رفع ناخالصی­‌های آهن، به کارگیری زغال سنگ به جای زغال چوب شد تولید آهن و در نهایت اختراع ماشین بخار شد و اختراع ماشین بخار توسط جیمز وات تحولات عمیقی که که در صنایع نساجی، آهن و کشتیرانی مورد استفاده قرار گرفت. در پی آن، صنایع فولاد شکل گرفت و شبکه‌ی ریلی و حمل‌ونقل توسعه پیدا کرد و نهادهای مالی و پولی نظیر بانک انگلیس و بورس سهام و شرکت‌های تضامنی برای حمایت از سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی تولید و صنایع نیز شکل گرفت.
 
* تشکیل ناوگان دریایی، کاهش وابستگی و گسترش صادرات
تشکیل ناوگان کشتیرانی و گسترش ناوگان دریایی انگلیس از عوامل دیگری بود که موجب انحصار انگلیس بر تجارت بین‌الملل و گسترش بازرگانی به نواحی مختلف دنیا به‌ویژه آسیا و هند گردید. این موضوع خود، زمینه‌ی آشنایی با تولیدات نخی و ابریشمی و نقطه‌ی آغاز صنعت منسوجات نخی و ابریشمی در بریتانیا بود. انگلیس که مزیت و تجربه‌ای در ساخت کشتی نداشت، با جذب متخصصان و کارگران ماهر خارجی، اعطای یارانه، اعطای جوایز برای ماهیگیری و وضع عوارض گمرکی، شروع به توسعه‌ی کشتیرانی کرد.۶ انگلیسی‌ها به‌خوبی دریافته بودند که کشتی‌­رانی و دریانوردی، از ستون‌های بازرگانی و قدرت دفاعی کشور است و به‌همین دلیل باید در این زمینه، خود را از هرگونه وابستگی به خارج رهانیده و همانند تولیدات پشمی، مستقل و خودکفا شد. بدین منظور انگلیس، قانون دریانوردی را در سال ۱۶۵۱تصویب کرد که بر اساس آن حمل کالا از کشورهای غیراروپایی به انگلیس یا مستعمرات آن ممنوع و حمل کالا از کشورهای اروپایی به بریتانیا توسط کشورهای ثالث غیرقانونی بود. این عامل علاوه بر تضعیف کشورهای دیگر، منافع تولیدکنندگان و تجار این کشور را افزایش و انگیزه برای نوآوری را افزایش داد. شکل زیر، چرخه‌ی پیشرفت صنایع در انگلستان را از طریق حمایت از صنایع داخلی را نشان می‌دهد:
 
شکل۱: چرخه‌ی عوامل رشد اقتصادی در کشور انگلستان
 
* نتیجه‌گیری
تجربه‌ی انگلستان به‌عنوان اولین کشور صنعتی‌شده، به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی تأثیر حمایت صحیح از صنایع داخلی است. این کشور در دوره‌ی خیزش اقتصادی خود، از صنایع داخلی شدیدا حمایت کرد و تنها پس از تفوق صنعتی و برتری فناوری تولیدی بریتانیا بود که سیاست‌های تجارت آزاد را پی‌گیری کرد. حمایت از صنایع داخلی، با وجود اینکه در کوتاه مدت کیفیت پایین‌تری داشتند، اما همچنان در مقابل رقبای خارجی حمایت می‌شدند. حمایت از صنایع در این کشور نه تنها موجب ناکارآیی تولید نشد، بلکه موجب ارتقای توان رقابتی نیز شد، زیرا ارتقای کیفیت تولیدات و افزایش رقابت‌پذیری، نه از طریق آزادسازی تجاری و واردات، بلکه از طریق فشارهای صادراتی بود که در نهایت موجب تشکیل زنجیره‌ای از ابداعات شد.۷

پی‌نوشت‌ها:
۱. لیست،   فردریک، نظام ملی اقتصاد سیاسی، ۱۳۷۲، صص۸۱ و۸۲
۲. Chaung,hajoon, kicking away the ladder: development strategy in historical prespective.anthem press,۲۰۰۲,۵
۳. چانگ، هاجون، نیکوکاران نابکار، ۱۳۹۲، ۶۹
۴. Chaung,hajoon, kicking away the ladder: development strategy in historical prespective.anthem press,۲۰۰۲,۲۲
۶. لیست، ۱۳۷۲: ص۸۵
۷. معصومی نیا، محمد جواد، دلالتهای ناسیونالیسم اقتصادی در جهت پیش برد اهداف اقتصاد مقاومتی، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)؛ ۱۳۹۴
برچسب‌ها: پیشرفت اقتصادی؛ رشد اقتصادی؛ سیاست‌های اقتصادی؛ سعید سیدحسین‌زاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۱۲
0

دانشمندان ایرانی در کشورهای عربی چه می‌کنند؟/ نخبه دزدی شیوخ عرب زیر سایه برجام


بی‌توجهی ۳ ساله دولت یازدهم به نخبگان، کشور را در آستانه یک فاجعه جدید در فرار مغزها قرار داده است. این بار شیوخ حاشیه خلیج برای دانشگاهیان ایران نقشه کشیده‌اند.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کشورهای عربی در کمین نخبگان ایرانی نشسته‌اند. هفته گذشته 2 تن از مقامات مسئول با ابراز نگرانی از فعالیت‌های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای جذب نخبگان ایرانی به مقامات مسئول هشدار دادند. به نظر می‌رسد بی‌توجهی 3 ساله دولت یازدهم به نخبگان، کشور را در آستانه یک فاجعه جدید در فرار مغزها قرار داده است. این بار شیوخ حاشیه خلیج برای دانشگاهیان ایران نقشه کشیده‌اند.

 

دانشمندان فضایی ایران به امارات می‌روند؟

«بحث ماهواره‌های دانشجویی غرور ملی است و در خروج نخبگان از کشور نیز تاثیرگذار است، در حال حاضر کشور امارات که یک کشور بسیار کوچک است در حوزه علم و فناوری و حوزه فضایی بودجه‌های بالایی را مدنظر قرار داده و بسیاری از محققان کشورهای همسایه را جذب می‌کنند که این مسئله یک خطر محسوب می‌شود.» منصور کبگانیان دبیر ستاد اجرایی نقشه جامع علمی کشور، هفته گذشته مطرح کرد.

 

او با اشاره به کارشکنی‌ها در روند رشد علمی کشور اضافه کرد: «انتظار داریم دولت با وظایفی که در  حمایت از علم و فناوری دارد در این حوزه‌ها قاطع باشد و فشارهایی که بخش‌های دیگر دستگاه‌های اجرایی برای کند کردن حرکت علمی وارد می‌کنند از سوی هیات دولت مورد توجه قرار نگیرد.»

 

برنامه فضایی ایران از سال 86 با پرتاب اولین کاوشگر شروع شد و توانست خیلی سریع توجه‌های جهانی را به خود جلب کند. پس از آن هم چندین پرتاب موفق ماهواره و موجود زنده به فضا ظرفیت‌های بی‌نظیر ایران در این عرصه را اثبات کرد. با روی کار آمدن دولت یازدهم اما سیاست‌های دولتی در این حوزه تغییرات بسیاری کرد. دکتر فتح‌الله امی رئیس سازمان فضایی کشور در این خصوص می‌گوید: «سند جامع توسعه هوافضای کشور در دو بخش هوایی و فضایی در سال 90 تدوین شد. بر اساس بخش فضایی این سند، ایران باید تا سال 1404 به جایگاه اول منطقه در تسخیر فضا دست یابد. ما برای دستیابی به این هدف تاکنون 8 پرتاب را انجام دادیم. این پرتاب‌ها از سلول شروع شد و به پرتاب میمون خاتمه یافت اما در حال حاضر به دلیل نبود اعتبارات، این فعالیت‌ها از 2 سال قبل متوقف شده است.»

 

هم زمان با برجام‌بازی‌های ایران در 3 سال اخیر کشورهای عربی منطقه مانند امارات که روزگاری خواب نزدیک شدن به توانمندی‌های علمی ایران را هم نمی‌دیدند با سرعت در حال تکمیل پروژه‌های فضایی خود هستند. اماراتی‌ها که داشتن استعدادهای بومی در این حوزه محروم هستند، سعی دارند با جذب نخبگان از دیگر کشورها تا سال 2021 یک کاوشگر به مریخ بفرستند.

 

حالا تعطیل شدن برنامه فضایی ایران فرصتی تاریخی به شیوخ دبی داده است تا با جذب دانشمندان ایرانی با سرعت بیشتری برنامه ایران برای تبدیل شدن به بزرگترین قدرت فضایی منطقه و در دست گرفتن بازار چند میلیارد دلاری آن را به چالش بکشند.

 

برنامه‌ریزی شیوخ عرب برای جذب هیئت علمی ایرانی

مخبر دزفولی دومین مسئولی بود که درباره جذب نخبگان ایرانی در کشورهای عربی هشدا داد. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: براساس یک طرح جامع مطالعاتی که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه شده، برخی از کشورهای همسایه با سرمایه‌گذاری‌های کلان در حال دوپینگ علمی به‌منظور افزایش سرعت رشد علمی خود هستند. در همین راستا جذب اساتید نخبه کشورمان در دستور کار قرار گرفته و با پیشنهادهای اغواکننده مالی تعدادی از این افراد هم جذب کشورهای هدف شده‌اند.

 

دزفولی ادامه داد: به‌عنوان مثال یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران با حقوق ماهیانه بیش از 50 میلیون تومان به یکی از این کشورها مهاجرت کرده است.

 

داستان جذب نخبگان علمی ایران در کشورهای عربی محدود به این ماجرا نیست. متخصصان بسیاری در حوزه‌های مختلف به خصوص صنعت نفت هستند که بر خلاف میل باطنی برای عرب‌ها کار می‌کنند. چندی پیش یکی از همین متخصصان در رنجنامه‌ای نوشت: «متاسفانه در شرکتی که اینجانب به عنوان مهندس شبیه ساز مخزن در آن مشغول به کارم (شرکت قطر پترولیوم) بیش از صد مهندس نفت ایرانی برای کشوری کار می‌کنند که در بزرگترین مخزن گاز کشف شده دنیا در دل خلیج فارس با کشور عزیزمان در این مخزن مشترک المنافع است.»

 

کاری که روحانی با نخبگان کرد

روند جذب نخبگان ایرانی در مراکز علمی و صنعتی کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از آنکه حاصل پول و برنامه‌ریزی شیوخ عرب باشد، نتیجه ناتوانی مسئولان ایرانی است. وقتی با تصمیم یک شبه آقای وزیر دانشجویان صنعت نفتی از کار بی‌کار می‌شوند، نباید انتظار داشته باشیم خارجی‌ها برای دزدیدن نخبگان ایرانی طمع نکنند. با قاطعیت می‌شود گفت هیچ ایرانی با عشق و علاقه برای قطر یا امارات کار نمی‌کند. شاید بسیاری هم آنها را متهم به پشت کردن به وطن کنند اما باید بپذیریم حال نخبگان در کشورمان خوب نیست. وقتی دولت برای بازی سیاست با آبروی بهترین دانشجویان(بورسیه) بازی می‌کند. وقتی برای خوش آمد خارجی‌های سال‌ها دست‌آورد هسته‌ای نخبگان ایرانی پلمپ می‌شود. وقتی دانشجویان مملکت هر روز به جای کلاس و آزمایشگاه باید جلوی درب اتاق مسئولان پیگیر مشکلات صنفی‌شان باشند. انتظار ماندن، اگر زیاده خواهی نباشد، توقع بسیار زیادی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۵ ، ۱۷:۲۸
0
بسم الله الرحمن الرحیم
در شرایط تاریخی که ما در آن هستیم که دشمن خارجی از همه سو ما را احاطه کرده و عواملش را در داخل کشور نفوذ داده و از داخل و خارج کمر همت به نابودی ما بسته اند . و از هر فرصتی برای از بین بردن آخرین قلعه اسلام (انقلاب اسلامی ایران) و آخرین امید مردم جهان استفاده کرده و هر روز فتنه تازه ای را برایمان تدارک می بینند . این قلعه را دیده بان هاییست که فقدانشان سقوط را در بر دارد. (ماجرای شیخ فضل الله نوری را یادتان رفته؟ بعد از او چه پیش آمد؟ مردم دچار رضا خان شدند ). دشمن برای راحت کردن کار نفوذی هایش جنجال های زیادی به پا میکند تا برای نفوذی ها حاشیه امن درست کند و بزرگترین مانع او دیده بان های ماست(حذف فیزیکی شهید مطهری و شهید آیت و شهید آیت الله بهشتی و جاوید اثر احمد متوسلیان و... ) را یادمان رفته؟
حسن عباسی هم از محدود دیده بان هاست و روشن گری هایش مایه بیداری ما که در این راه تجربه ها اندوخته و دشمن از او زخم ها خورده
اگر به دلیل بیان واقعیات اما با لحنی تند تقسیم وظایف و اختیارات ارتش و سپاه و بسیج را گفته لحنش تند بوده آن هم در سال 89 آن هم در کرسی نظریه پردازی که مصونیت افراد در کرسی نظریه پردازی با حکم حکومتی ولایت فقیه آیت الله عظمی خامنه ای این افراد غیر قابل تعقیب بوده و نطق هایشان آزاد هست و نظریات در بستر امن شکل گرفته و رشد میکنند.
اما اگر حکم بدین منوال است که کوچک کردن ارتش و سپاه جرم تلقی شود نظر وزیر امور خارجه که در کرسی نظریه پردازی نبوده و از تریبون  تالار علامه امینی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران گفت : "آمریکا که می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد"
روحانی هم اخیراً گفته است که ایران نمیتواند در مقابل قدرت های بزرگ بایستد. این موضع گیری هم در کرسی نظریه پردازی نبوده و این حرف ها از این مسئول می تونه موضع ما رو در مقابل کشور های دیگه تضعیف کنه
اقدامات دولت در جهت تضعیف توان دفاعی کشور به صورت عملی قابل تامل هست مثل کم کردن 5000 میلیارد تومان از بودجه دفاعی اتفاقیه؟؟؟
و همچنین برجام که خرید های نظامی ما رو محدود و تعامل ما با بقیه رو سخت تر کرد هر چند که ما تمام تعهدات را انجام دادیم واز آن طرف هیچ چیز عایدمان نشد 
و یا رکود که روحانی خودش از روی آن می رود و می آید و مردم  را با خود نمی برد
 و یا ریاست بر جنبش عدم تعهد که فرصتی بود که تا چندین دهه دیگر دستمان از آن کوتاه خواهد بود و استفاده ای نشد
و یا آن حقوق های که با کارایی فرد تناسب نداشته و فاصله هزار برابری دارد حرف ما این است که دانشمندی که کارایی اش بیشتر از درآمدش هست و پیشنهاد های وسوسه کننده از دیگر کشور ها برای می آید آیا در در ایران میماند؟؟؟ وقتی که میبیند سیبزمینی حقوق 250 میلیونی میگیرد؟ و یا نخاله ها و کرم ها و زالو هایی که حقوق نجومی میگیرند؟ این آفت ها باید سوزانده شوند تا بقیه جامعه را آلوده نکنند هر چند که برادر رئیس جمهور باشند
و یا رانت هایی که به حلقه سرخه وصل اند
و یا کاهش رتبه علمی ایران و بی مهری به دانشمندان و نخبه گان و افراد مفید
نفوذی ها موریانه وار ستون های قدرت ما را می خورند و هر بار صدایی را علم میکنند و جنجالی تازه را تا صدای جویدنشان را کسی نشنود 
از صندوقچه تاریخ چیز هایی را برمیدارند و صبر میکنند و وقتی که حواس مردم به آنها معطوف شود و در تنگنا گیر کردند آن را در میان مردم رها کرده و موش فتنه را میان آنان انداخته و صید خود را میکنند و به ریش ما میخندند و وقتی که سواری خود را گرفتند پشیمانی برای ما دیگر سودی نخواهد داشت و برای عبرت گرفتن دیگران مفید خواهیم بود و دیگر هیچ.
در کرسی نظریه پردازی باید آینه بود که نقاط قوت و ضعف را با هم ببینیم و آینه را کسی به جرم آینه بودن نمیشکند . تابلو نیست که ما را بفریبد که در شرایط واقعی نابود شویم (لباس تازه امپراتور خخخ) 
این فتنه سنگ محکی بود برای آقایان که صحه صدرشان کم بود و بصیرتشان نیز هم
 نیزه نگهبانان قلعه به جای دشمن به دوست نشانه رفته و تیر دشمن قلب نگهبانان را
دشمنان خارجی و نفوذی ها این بار از سخنان تقطیع شده حسن عباسی برای خود حاشیه امن ساخته و چه خوب فهمیده اند که دیده بان ها را یک به یک بزنند تا قلعه اسلام سقوط کند .

یا از دیگران عبرت میگیرید یا مایه عبرت دیگران خواهید شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۴۳
0

پرفسور کردوانی در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجو:

 کلانتری خودش کشاورزی را توسعه داد حالا می‌گوید مقصر کشاورزان هستند!/ هیچ راهی برای احیای دریاچه ارومیه وجود ندارد

کلانتری معتقد است در زمان وزارت خودش کشاورزی آذربایجان توسعه پیدا کرد. ۱۳ سال وزیر بود. تمام کشاورزی آن زمان توسعه پیدا کرد. حالا آقای وزیر کشاورزی مسئول شده می‌گوید این آب را کشاورزان هدر دادند!

پروفسور کردوانی، پدر کویرشناسی ایران و چهره ماندگار جغرفیا است. او سال ۱۳۴۵ پس از دریافت مدرک دکتری از آلمان به ارومیه آمد و عضو هیئت موسس دانشگاه ارومیه بود. پروفسور در دوران جوانی خاطراتی خوشی از دریاچه ارومیه دارد. کردوانی می‌گوید وقتی از او خواستند فکری برای دریاچه بکند با چهره ناشناس منطقه را بررسی کرد. نتیجه بررسی‌هایش اشک‌هایش را در می‌آورد. او معتقد است هیچ راهی برای احیای دریاچه وجود ندارد و منتقد جدی سیاست‌های دولت برای احیای دریاچه ارومیه است. کردوانی در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجو ضمن توضیح دلایل انتقاداتش، پیشنهاداتی برای دریاچه ارومیه مطرح می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۱۴:۲۷
0

تجربه‌ رشد شکننده در اقتصادهای شرق آسیا

برخی از عوارض مؤثر بر اقتصاد کشورها تکانه‌های اقتصادی دنیا است که پیش می‌آید؛ مثل همان چیزی که در این سالها پیش آمد و در برهه‌های دیگری پیش آمده که این تأثیر میگذارد برروی کشورها. من یک‌وقتی گفتم، رئیس یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی آمد و با من ملاقات کرد؛ در آن دوره‌ای که در این منطقه آن شکست عجیب به وجود آمد؛ حرف او به من این بود، گفت شما فقط بدانید، ما در یک شب از یک کشور غنی تبدیل شدیم به یک کشور فقیر! یعنی اقتصاد غیر مقاوم این‌جوری است.(۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
پیشرفت و رشد اقتصادی می‌تواند با الگوهای متفاوتی محقق شود. در این میان، برقراری توازن میان نیروهای درونی و بیرونی رشد و همچنین توازن بین نیروهای واقعی و بخش مالی اقتصاد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مواجهه‌ی شتاب‌زده برای رسیدن به رشد اقتصادی (به هر قیمت) می‌تواند از طریق بر هم زدن توازن‌های دوگانه، اقتصاد کشورها را با شکنندگی و بحران مواجه نماید. بحران سال ۱۹۹۷ شرق آسیا از نمونه‌های درس‌آموزی است که نشان داد عدم توجه به متغیرهای مقاومتی می‌تواند ثمرات سال‌ها رشد اقتصادی را به‌یکباره در معرض نابودی قرار دهد. جالب است بدانیم که پیامد الگوهای بحران‌زای رشد اقتصاد، در هزینه‌های رفاهی و مادی طبقات مختلف جامعه و حتی گسترش فقر و بی‌اخلاقی خلاصه نمی‌شود، بلکه می‌تواند عواقب سیاسی نیز به‌دنبال داشته باشد؛ چنان‌که دولت سی‌ساله‌ی ژنرال سوهارتو در اندونزی به‌واسطه‌ی بحران شرق آسیا خاتمه یافت.
 
* دوره‌ی رشد و غفلت از شکنندگی
در ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۹۳ میلادی، بانک جهانی که مدت‌ها چشم خود را بر پدیده‌ی متفاوت رشد اقتصادی کشورهای آسیای جنوب شرقی بسته بود، با فشار ژاپن بالأخره گزارشی را منتشر ساخت که تا مدت‌ها نام آن در محافل اقتصادی و سیاسی شنیده می‌شد: معجزه‌ی شرق آسیا. به قول جوزف استیگلیتز (برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد)، دلیل نادیده گرفتن نیز روشن بود: توفیق کشورهای این منطقه به‌خاطر آن بود که به دستورات «اجماع واشنگتن» (که به‌شدت مورد حمایت این سازمان‌ها بود)، جز در مورد آنچه به ثبات اقتصاد کلان مربوط می‌شد، وقعی ننهاده بودند.

براساس گزارش ۳۷۰صفحه‌ای فوق، کشورهای منطقه‌ی شرق آسیا در بیست سال منتهی به سال ۱۹۹۰ توانستند به بالاترین نرخ رشد اقتصادی در مقایسه با سایر مناطق جهان دست یابند. اگرچه در منطقه‌ی شرق آسیا، ۲۳ کشور وجود داشت، اما بیشتر این موفقیت‌ها حاصل تلاش هشت کشور کره‌ی جنوبی، هنگ‌کنگ، تایوان، سنگاپور (ببرهای چهارگانه)، ژاپن و کشورهای تازه‌صنعتی‌شده‌ی جنوب شرق آسیا یعنی اندونزی، مالزی و تایلند بود. ویژگی دیگری که اهمیت این مطالعه را افزایش می‌داد، موفقیت این کشورها در کاهش نابرابری و توسعه‌ی عدالت، هم‌زمان با رشد سریع اقتصادی بود. اما علت این رشد سریع و کم‌سابقه چه بود؟
کارشناسان بانک جهانی انباشت وسیع سرمایه‌ی فیزیکی و انسانی را علت اصلی رشد اقتصادی شرق آسیا می‌دانند. از نگاه آنان، بالا بودن نرخ پس‌انداز، توجه دولت به کشاورزی، رشد قابل توجه صادرات و جذب فناوری خارجی، کاهش نرخ رشد جمعیت و رشد سریع بهره‌وری عوامل تولید، زمینه‌ساز توسعه‌ی اقتصادی این کشورها بود.

کارشناسان بانک جهانی انباشت وسیع سرمایه‌ی فیزیکی و انسانی را علت اصلی رشد اقتصادی شرق آسیا می‌دانند. از نگاه آنان، بالا بودن نرخ پس‌انداز، توجه دولت به کشاورزی، رشد قابل توجه صادرات و جذب فناوری خارجی، کاهش نرخ رشد جمعیت و رشد سریع بهره‌وری عوامل تولید، زمینه‌ساز توسعه‌ی اقتصادی این کشورها بود. دولت‌ها نیز در همه‌ی کشورهای این منطقه، از راه‌هایی چون اعطای اعتبارات هدفمند به صنایع منتخب، تأسیس بانک‌های دولتی و حمایت از آن‌ها و توسعه‌ی نهادهای بازاریابی صادرات، دخالتی گسترده در اقتصاد داشتند. به‌علاوه عوامل جغرافیایی و فرهنگی مانند دستیابی به آب‌های آزاد، نزدیکی جغرافیایی این کشورها و سابقه‌ی تاریخی روابط بازرگانی میان آن‌ها نیز نقش مهمی ایفا نمود.

اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ که نرخ رشد اقتصاد و ثبات نرخ ارز تثبیت شده بود، دولت‌های این منطقه از جمله دولت تایلند، سیاست‌هایی را برای ترغیب بیشتر سرمایه‌گذاری خارجی در پیش گرفتند، از جمله حذف محدودیت‌های سرمایه‌گذاری خارجی، حذف موانع مالکیت خارجی در صنایع صادراتی، ارائه‌ی مشوق صادراتی به صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری خارجی، اجازه‌ی قانونی انتشار اوراق قرضه‌ی خارجی به شرکت‌های تایلندی و کاهش مالیات بر سود تقسیم‌شده‌ی خارج از کشور. این اقدامات در سال‌های نخست تأثیر مثبت جدی بر فزونی ورود سرمایه‌های خارجی داشت؛ به‌نحوی‌که خالص ورود سرمایه به تایلند طی سال‌های ۱۹۹۶-۱۹۹۱ در مجموع به حدود ۸۵ میلیارد دلار بالغ شد. به‌لحاظ ترکیب نیز بیش از ۹۵ درصد سرمایه‌گذاری‌های خارجی در تایلند در خرید دارایی‌های مالی کوتاه‌مدت و سایر موارد (غیر از سرمایه‌گذاری مستقیم و فیزیکی) بود. همین نشانه برای انتظار شنیدن صدای شکستن روند رشد، کافی بود.
 
* دوره‌ی شکنندگی و سقوط
بحران در ۲ ژوئیه سال ۱۹۹۷، زمانی علنی شد که دولت تایلند تصمیم گرفت واحد پول خود، بات (baht) را نسبت به دلار شناور کند. برخی اقتصاددانان معتقدند که این تصمیم به‌خاطر جلوگیری از سفته‌بازی در معاملات املاک و مستغلات یا سفته‌بازی در بورس صورت گرفت. براساس این تصمیم، ارزش واحد پولی بات به‌شدت افت کرد. این قضیه باعث کاهش ارزش پولی سایر کشورهای منطقه شد و طی این فرایند، روپیه‌ی اندونزی ۷۵ درصد، رینگین مالزی و پزو فیلیپین ۴۰ درصد و وون کره و بات تایلند ۵۰ درصد افت ارزش داشتند. با سقوط ارزش واحدهای پولی، بهره‌ی تمام وام‌های دلاری شرکت‌های فعال در این منطقه چنان سنگین شد که شرکت‌ها توانایی پرداخت آن‌ها را نداشتند و ورشکستگی‌ها آغاز شد. بازار سهام سقوط کرد و خیلی سریع دامن تمام اقتصادهای مرتبط با شرق آسیا را گرفت.

کشورهای عضو آسه‌‌آن (ASEAN) که در سال ۱۹۹۶، معادل ۹۳ میلیارد دلار جریان ورودی سرمایه داشتند، در سال ۱۹۹۷، بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار خروج سرمایه را تجربه کردند. این وارونگی ۱۰۵میلیارددلاری جریان سرمایه در یک‌ سال، بزرگ‌ترین از این نوع در تاریخ تجارت جهانی بود.
بحران در ۲ ژوئیه سال ۱۹۹۷، زمانی علنی شد که دولت تایلند تصمیم گرفت واحد پول خود، بات (baht) را نسبت به دلار شناور کند. برخی اقتصاددانان معتقدند که این تصمیم به‌خاطر جلوگیری از سفته‌بازی در معاملات املاک و مستغلات یا سفته‌بازی در بورس صورت گرفت. براساس این تصمیم، ارزش واحد پولی بات به‌شدت افت کرد. این قضیه باعث کاهش ارزش پولی سایر کشورهای منطقه شد.

به‌عنوان مثال، در کشور مبدأ بحران یعنی تایلند، نسبت ذخایر خارجی رسمی به بدهی‌های کوتاه‌مدت که بالا بودن آن یکی از شاخص‌های عدم شکنندگی اقتصاد است، طی ماه‌های قبل از بحران به‌تدریج کاهش یافت و از ۱.۱ به ۰.۷ رسید. همچنین نسبت ذخایر خارجی به پایه‌ی پولی از ۲.۵ به ۱.۵ نزول کرد که هر دو شاخص بیانگر شکننده‌تر شدن اقتصاد بود. در دوره‌ی پیش از بحران، سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در ساخت‌وساز به پنجاه درصد کل سرمایه‌گذاری ثابت کشور رسیده بود و سهم قابل توجهی از اعتبارات بانکی نیز برای بخش املاک صرف می‌شد. افزایش کسری حساب جاری در سال پیش از بحران، که رقم آن به هشت درصد تولید ناخالص داخلی رسید نیز شاهد دیگری برای هشدار ناترازی در اقتصاد بود.

با نمایان شدن بحران، صندوق بین‌المللی پول که نگران از سرایت بحران به سایر بازارهای جهانی بود، نسخه‌ای برای این اقتصادها پیچید که همان بسته‌ی متعارف بود. براساس این بسته، دولت هزینه‌های خود را کاهش می‌دهد و نرخ بهره را بالا می‌برد تا اعتماد به اقتصاد بازگردد. این بسته البته در مورد این کشورها که در سراشیبی سقوط قرار داشتند، کارساز نشد و شدت آسیب‌های اقتصادی را بیشتر هم کرد. سقوط رشد اقتصادی، جهش بیکاری و ورشکستگی و افزایش تورم، ثمرات این بحران برای تمام اقتصادهای شرق آسیا بود؛ نتایجی که اگرچه پس از چهار سال فروکش کرد، اما تأثیرات اقتصادی و حتی سیاسی (مانند سقوط دولت سوهارتو) زیادی به‌دنبال داشت. البته دومین دور مداخله‌ی صندوق بین‌المللی پول برخلاف دور نخست، توانست تا حدودی ثبات و اعتماد را به این اقتصادها بازگرداند.
 
* ریشه‌ی شکنندگی
همانند رشد این منطقه، برای بحران هم علل بسیاری ذکر می‌شود. پیش از آنکه بحران آغاز شود، سه مشکل عمده‌ی ساختاری در اقتصاد منطقه وجود داشت: ۱. تکیه بر بدهی‌های کوتاه‌مدت خارجی برای تأمین مالی سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت، ۲. ضعف نظام تأمین اجتماعی و انعطاف‌ناپذیری بازار کار و ۳. تخریب محیط‌زیست. هرچند این مشکلات اهمیت فراوانی داشتند، اما برای شروع بحران کافی نبودند. به اعتقاد کارشناسان بانک جهانی، علت اصلی بروز بحران، ظهور آسیب‌پذیری ساختاری در اقتصادهای منطقه بود. ورود گسترده‌ی سرمایه‌های خصوصی کوتاه‌مدت از بازارهای جهانی (نه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی) در کنار نظام مالی آزاد، اما ضعیف این کشورها، منجر به گسترش شدید اعتبارات شد که ایجاد حباب قیمت و افزایش بدهی بنگاه‌ها را به‌دنبال داشت. بدین‌ترتیب درجه‌ی آسیب‌پذیری اقتصاد منطقه افزایش یافت.

در شرق آسیا، ثبات نرخ ارز در کنار تفاوت شدید نرخ بهره، باعث سرازیر شدن سیل سرمایه‌های کوتاه‌مدت خارجی به این بازارها شد. از طرف دیگر، بخش شرکتی کشورهای منطقه نیز به‌دلایل گوناگون (از جمله پایین‌تر بودن هزینه‌ی تأمین مالی از خارج و همچنین ثبات نرخ ارز)، تمایل زیادی به دریافت وام‌های خارجی داشتند. آنچه این وضعیت را تشدید می‌کرد، ضعف مقرراتی شدید در بخش مالی اقتصاد و مواجهه‌ی ساده‌انگارانه با شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی بود.
در شرق آسیا، ثبات نرخ ارز در کنار تفاوت شدید نرخ بهره، باعث سرازیر شدن سیل سرمایه‌های کوتاه‌مدت خارجی به این بازارها شد. از طرف دیگر، بخش شرکتی کشورهای منطقه نیز به‌دلایل گوناگون (از جمله پایین‌تر بودن هزینه‌ی تأمین مالی از خارج و همچنین ثبات نرخ ارز)، تمایل زیادی به دریافت وام‌های خارجی داشتند.

سهم عامل سرمایه‌گذاران نامطمئن خارجی چنان بود که نخست‌وزیر وقت اندونزی، ماهاتیر محمد، به‌صراحت از نقش جرج سوروس (سرمایه‌گذار معروف آمریکایی) در این بحران خبر داد. جالب این بود که سوروس در چهارشنبه‌ی سیاه انگلیس در ۱۶ ژانویه‌ی سال ۱۹۹۲ نیز مشابه چنین رفتاری را انجام داده بود. او با فروش استقراضی (short selling) ده‌ها میلیارد دلار لیر استرلینگ، نوسانی بزرگ در بازار پولی انگلیس ایجاد نمود و به ویرانگر بانک مرکزی انگلیس مشهور شد تا بتواند این بانک را به تغییر سیاست نرخ بهره‌ی مدنظر خود، تسلیم نماید.
 
* نتیجه‌گیری
اگرچه بحران شرق آسیا که از سال ۱۹۹۷ آغاز شده بود، در سال ۲۰۰۰ به آرامش رسید، اما به نقطه‌ی عطفی در مباحث سیاست‌گذاری اقتصادی تبدیل شد. لزوم پرهیز از وابستگی زیاد به پیشران‌های خارجی، لزوم ایجاد توازن میان پیشبرد بخش واقعی و بخش مالی اقتصادی و کاهش مجال به سفته‌بازان، پرهیز از تکیه‌ی طولانی بر ثبات نرخ ارز و سود بانکی در کنار لزوم نظام مقررات‌گذاری هوشمند در برابر سرمایه‌گذاری خارجی، از مهم‌ترین درس‌هایی بود که بحران شرق آسیا به سیاست‌گذاران داد؛ درس‌هایی که مراعات آن می‌تواند درجه‌ی مقاومت اقتصاد را نسبت به فشارها و تلاطم‌های بیرونی افزایش دهد.

 

استکبار جهانی و به طور ویژه آمریکا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران راه‌های مختلفی چون ، تحمیل جنگ، توطئه ، ترور وتحریم را ،علیه ملت ایران را پیموده و به نتیجه دلخواه خود نرسیده و اکنون بیش از قبل به فکر نفوذ در ابعاد فرهنگی، سیاسی و از جمله  اقتصادی در ایران است.

 

 

آمریکایی‌ها در نفوذ اقتصادی کهنه‌کار و دست بلندی دارند و تاریخ اقتصادی جهان بر این امر صحه می‌گذارد.

 

 

برای مثال ((شبیخون نیکسون» در تاریخ اقتصادی جهان ، نمونه‌ای بارز از نفوذ آمریکایی هاست .

 

 

.آمریکایی‌ها تعهد کرده بودند که هر که دلار آمریکا را به عنوان دارایی‌اش نگهداری کند، در صورت مراجعه، به ازای هر 35 دلار یک اونس طلا تحویل وی می‌دهند. با این ترفند پول خود یعنی دلار را جهان روا و جهان قبول کردند. اما با سوء استفاده، اقدام به چاپ بی‌رویه دلار کردند و زمانی که دولت‌ها و اشخاص خواستند دلارها را تحویل آمریکا دهند و طلا بگیرند، یکدفعه نیکسون در سال 1971وقتی مشاهده کرد دلار به سلطه ی خود در جهان دست یافته ، یکدفعه اعلام کرد که تعهد آمریکا برای تبدیل دلار به طلا خاتمه یافته و عهد شکستند...

 

 

بحران آسیای جنوب شرقی در سال 1998 را نمونه‌گیری از نفوذ اقتصادی آمریکایی‌ها ست

 

 

در شرایطی که خیلی افراد پیوند اقتصادی کشورهای آسیای جنوب شرقی با اقتصاد آمریکا را عامل رشد این کشورها می‌دانستند برخی سرمایه داران خاص آمریکایی با خروج سرمایه‌های پولی و مالی خود از بازارهای آسیای جنوب شرقی این کشورها را با بحران مالی و اقتصادی مواجه کردند و جالب آنجا بود که وقتی این کشورها به نهادهای پولی و مالی جهانی که تحت سیطره و نفوذ آمریکایی‌ها است مراجعه می‌کردند، اینها برای اعطای وام به دولت‌های بحران دیده، شرط‌هایی می‌گذاشتند که یکی از آنها انتخاب وزرای اقتصاد و رؤسای بانک مرکزی باب میل آمریکایی‌ها و غربی‌ها بود.

 

 

«ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزی - که بسیار هم آدم پُرکار و دقیق و جدی و پایبندی بود - به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونی در آسیای شرقی اتفاق افتاده بود؛ در مالزی، اندونزی و تایلند، و زلزله ی اقتصادی به وجود آمده بود. همین سرمایه دار صهیونیستی و بعد سرمایه دارهای دیگر، با بازیهای بانکی و پولی توانستند چند تا کشور را به ورشکستگی بکشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخه های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را عمل بکند، همین طور هم خواهد شد. ( بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان ۱۳۸۵/۸/۱۸)

 

 

آمریکایی‌ها از فرصت خصوصی‌سازی در برخی از کشورها استفاده کرده و در مراکز حساس و استراتژیک صنعتی و اقتصادی آنها نفوذ کردند . با نام  شرکت های اقتصادی ، فروشگا ه و هایپر مارکت قرار داد های اقتصادی می بندند ولی غیر مستقیم دست به فعالیت های فرهنگی و سیاسی می زنند ، اینها راه نفوذ و جاسوسی برای دولت‌های استکباری به‌خصوص امریکاست.

 

 

آمریکایی ها در حوزه علمی نیز برای پروژه نفوذ برنامه ریزی کردند.

 

 

به عنوان مثال سفر یک تیم دانشگاهی از دانشگاه بال آمریکا و چند دانشگاه آمریکایی دیگر به ایران که در سکوت خبری صورت گرفت .

 

 

تسهیل اعطای بورسیه به دانشجویان ایرانی   رونق دهی به انرژی پاک نشست های علمی دانشمندان ایرانی ، اروپایی و آمریکایی تحت عنوان دیپلماسی علمی طرح های زیست محیطی در دریاچه ارومیه و معضل آلودگی هوا از جمله مسیر های نفوذ در این زمینه ها می باشد.

 

 

برای همین نباید خوشبین باشیم و دل خوش کنیم که حالا  همه چیز خوب است و این حضورها و واردات مختلف می‌تواند باعث رونق کشور شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۰
0