ramin(janaghaee)

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

وقتی بحرین با ژست حقوق بشر و با آراء ۴۰ خانواده از ایران جدا شد/چه بلایی بر سر ایرانیان جزیره بحرین آمد ؟/ پهلوی یک ساعت پس از اعلام استقلال ، بحرین را به رسمیت شناخت+ تصاویر

پهلوی از سویی در جنگ ویتنام با بمباران مردم بی دفاع به آمریکا کمک می کرد ! از طرفی در یمن به سعودی ها در سرکوب مردم بی دفاع کمک می کرد ، از طرفی با تجهیز کردها اغتشاش و درگیری در عراق را سامان می داد ، اما در موضوع مهم بحرین به چند فرمان نمایشی اکتفا می کرد.

به گزارش گروه سیاسی”ره به ری” : شاید بتوان جدایی بحرین از ایران را یکی از تلخ ترین وقایع صد سال اخیر برای مردم ایران دانست.

کلاه گشادی که در ماجرا بحرین بر سر “وطن ” رفت.

فاجعه ای که رسانه ها کمتر به آن پرداخته اند.

ماجرا از چه قرار بود ؟

بحرین قسمتی از سرزمین ایران بود، اما در دوره انحطاط قاجاریه، دولت انگلستان از ضعف دولت مرکزی استفاده کرد و به موجب قراردادهایی که در سال های ۱۸۲۰ ، ۱۸۶۱ ، ۱۸۸۰ و ۱۸۹۲ با بحرین منعقد کرد، به تدریج بر نفوذ خود در آن سرزمین افزود و بعدها مدعی شد که از زمان قرارداد ۱۸۲۰ دولت انگلستان شیخ بحرین را مستقل می شناخته است.

در ان سالها بازی سیاسی خاندان پهلوی علیه ملت ایران را به خوبی می شد مشاهده کرد.

رضا خان اگر چه برای حفظ بحرین کار جدی انجام نداد ، اما نمی خواست ننگ جدای بحرین را به جان بخرد و از همین رو گاه و بی گاه به انگلیس ها اطمینان می داد که حفظ بحرین توسط ایران هیچ ضرری برای انگلیس ندارد و …

پهلوی از سویی در جنگ ویتنام با بمباران مردم بی دفاع به آمریکا کمک می کرد ! از طرفی در یمن به سعودی ها در سرکوب مردم بی دفاع کمک می کرد ، از طرفی با تجهیز کردها اغتشاش و درگیری در عراق را سامان می داد ، اما در موضوع مهم بحرین به چند فرمان نمایشی اکتفا می کرد.

برای مثال تمام تلاش پهلوی در سال ۱۳۳۶ در خصوص بحرین را می توان به این جمله محدود کرد : بحرین استان چهاردهم ایران است.(مصوبه مجلس شورای ملی)

مجلهٔ_خواندنیها-بحرین_استان_چهاردهم_ایران

در همان سال در میان مردمی که پیرامون موضوع بحرین سوال می کردند این چنین سخن می راندند : پادشاه ایران ، شاهنشاه آریا مهر رهبری مبارزات بحرین را در دست گرفته است و…

در سال ۱۹۵۸ نیز علی رغم جو سازی های رسانه های وابسته به دربار اوضاع به همین منوال بود و هیچ یک از اظهارات رژیم پهلوی از حرف به عمل تهدید نشد.

جای سوال دارد ، رژیمی که در سرکوب بسیاری از کشورهای مظلوم و انقلابی از ویتنام تا یمن ، در کنار امریکا قرار گرفته و از هیچگونه کمک مالی و تسلیحاتی دریغ نکرد ، چگونه در قبال بحرین به حرف و شعار اکتفا کرد؟

پهلوی به بهانه انتقاد به استقلال بحرین سفری به عربستان سعودی انجام داده و دلایل حمایت این کشور از استقلال بحرین را جویا شد.

با وجود هر انچه که رژیم پهلوی ان را تلاش های محمد رضا پهلوی برای جلوگیری از جدا شدن بحرین از ایران می نامید ، چند سال پس از استقلال بحریت ، سیاست رژیم پهلوی به یکباره در قبال “پاره ی تن ایران” تغییر کرد.

13940127000333_PhotoL

چرا بحرین این قدر مهم است ؟

از نظر استراتژیک و سوق الجیشی بحرین در خلیج فارس از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است. واقع شدن بحرین در مرز ساحلی عربستان و قطر در گذشته فرصت قابل ملاحظه ای را برای ایران به دنبال داشته است. هر چند از نظر حقوقی بین ایران و بحرین آبهای آزاد وجود دارد، اما قبل از جدایی بحرین حق استفاده از منابع بستر برای ایران تا نزدیکی سواحل عربستان و قطر ادامه پیدا می کرد. تصور اینکه ایران در دو سوی یکی از مهمترین آبراه های جهان دارای ساحل باشد می تواند تا حدی نشان دهد که بحرین از حیث سیاسی و نظامی چه اهمیتی در تفوق بر کشورهای عربی منطقه وحتی تاثیرگذاری بر معادلات بین المللی برای ایران داشته است. اگر بحرین در حاکمیت ایران باقی می ماند، با توجه به افزایش گستره آب های سرزمینی، رگ حیاتی نفت دنیا تا حد زیادی در تسلط ایران قرار می گرفت.

وجود منابع غنی نفت و گاز در پهنه آب های سرزمینی بحرین نیز اهمیت قابل توجهی به این سرزمین بخشیده است. همچنین موقعیت مناسب برخی از جزایر برای پهلوگیری و تعمیر کشتی های بزرگ اقیانوس پیمای ۵۰۰ هزار تنی در بنادر آنها و مرواریدهای مشهور آن نیز از امتیازات دیگر آن محسوب می گردید.

پذیرش نماینده از سوی مردم بحرین جهت مذاکره

هنگامی که انگلستان قصد خروج از خلیج فارس کرد، «طرح تشکیل اتحادیه‌ای متشکل از قطر، بحرین و هفت امیرنشین سواحل خلیج فارس (امارات متحده عربی) را ارائه کرد.» (بحرین چرا و چگونه از ایران جدا شد، عباس پرتوی مقدم، مطالعات تاریخی، زمستان ۱۳۸۵، شماره ۱۵) این اتفاق، بیش از هر چیز در تیره شدن روابط این و عربستان اثر گذاشت. شاه در آوریل ۱۹۶۸ سفر خود به حجاز را منتفی کرد. با این همه، این تیرگی چندان دوامی نداشت و خیلی زود به روشنی گرایید. شاه در اکتبر ۶۸ به عربستان رفت. همین موقع بود که محمدرضا، با اینکه پیشتر از قرار گرفتن بحرین در طرح بریتانیا مخالفت کرده بود، در دهلی نو، سخنرانی معروفی کرد و گفت حاضر است به رای مردم بحرین احترام بگذارد.

13940127000351_PhotoL

به این ترتیب روند نزولی مواضع ایران در قضیه بحرین آغاز شد. ایران، به‌زودی نمایندگانی را به عنوان سخنگویان مردم بحرین پذیرفت و با آن‌ها وارد مذاکره شد. روزنامه‌ها که در زمان رضاشاه سعی می‌کردند حق تاریخی ایران در بحرین را اثبات کنند، مقاله‌نویسی درباره کم‌اهمیت جلوه دادن بحرین را شروع کردند.

مذاکرات نشان می‌داد که قرار است یک «همه‌پرسی» سرنوشت همه چیز را مشخص کند. اردشیر زاهدی، از تصمیم جدید ایران خبر داد: «پس از مطالعات لازم، دولت تصمیم گرفت که در این مورد به سازمان ملل متحد که تنها مرجع حل اختلافات بین‌المللی است متوسل گردیده مسئولیت کسب تمایل باطنی و آمال واقعی مردم بحرین را به این سازمان جهانی، که مورد قبول قاطبه ملل است واگذار نماید.»

آن قدر که شوری به این ماجرا اعتراض کرد ، پهلوی اعتراض نکرد

 شوروی بیش از سردمداران ایرانِ شاهنشاهی به این اقدام اعتراض کرد. شوروی اعتقاد داشت که موضوع بحرین پیش از آغاز اقدامات اوتانت می‌بایست که در شورای امنیت مطرح و به شور گذاشته می‌شد.

پهلوی به دنیال حفظ وجهه بین المللی

کنفرانس مطبوعاتی دهلی نو، در ۱۴ دی ۴۷، اتفاقی بود که همه را غافلگیر کرد. شاه ایران که تا چند روز قبل از آن بر حق حاکمیت کشورش بر جزیره بحرین پافشاری می‌کرد، از «حق رای مردم بحرین» گفت: «چنانچه مردم بحرین علاقه‌مند به الحاق به کشور من نباشند، ایران ادعای ارضی خود را نسبت به این جزیره پس خواهد گرفت… ایران به اراده و خواست مردم بحرین، در صورتی که مورد شناسایی بین‌المللی نیز واقع شود، احترام خواهد گذاشت.» (روابط خارجی ایران (۱۳۲۰-۱۳۵۷)، علیرضا ازغندی، نشر قومس، ۱۳۹۱، ص۳۹۴)

شاهی که برای رای و نظر مردم خود ذره‌ای ارزش قائل نبود و اعتقاد داشت این بی‌تمدن‌ها را باید هر چه زودتر –و با هرچه زورتر- از دروازه‌های تمدن عبور داد، حالا برای رای و خواست قلبی مردم بحرین –این جزیره‌نشینان استعمار بریتانیا- احترام قائل می‌شود.

جدای از اینکه این «ژست» بین‌المللی چه نسبتی با اوضاع داخلی ایران داشت و چه نسبتی با تهدیدات حامیان و پاسبانان سلطنت داشت، شاه هنوز هم در اندرونی‌ها می‌ترسید که تاریخ چه قضاوتی درباره او خواهد کرد. قضاوتی که زیاد هم به تاریخ نیاز نداشت و از همان روزهای نخست جدایی بحرین از ایران، شاه و دوستدارانش می‌دانستند که مردم اندوهگین‌اند.

1c584df0_9780_431e_8205_2af6b7c4a71d

دیگر برای مردمی که دوباره داشت خاطره ترکمانچای‌ها و آخال‌ها برایشان زنده می‌شد و دوباره می‌دیدند که بخش دیگری از سرزمینشان را از دست می‌دهند، چه «غروری» باقی می‌ماند و چه «ایمانی»؟

بحرین با رای ۴۰ خانواده استقلال یافت

خسور معتضد با اشاره به استقلال بحرین درسال ۱۳۵۰ پس از یک رفراندوم خانوادگی گفت: تنها با رأی ۴۰ خانواده بحرینی، بحرین را از ایران جدا کردند؛ شما تصور کنید با رأی ۴۰ خانواده، آذربایجان از ایران جدا شود! ۴۰ خانواده با نفوذ با یک صحنه سازی که توسط “لرد کارنادن” انجام شد، رفراندوم کردند و بحرین را از ایران جدا کردند.

این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه دولت ایران این رفراندوم را به رسمیت نشناخت و در مجلس هم رأی نیاورد، خااطرنشان کرد: پس از آن نمایندگان اقلیت هویدا را استیضاح کردند و هویدا شروع کرد به فحش دادن؛ در یکی از جلسات حزب ایران نوین هویدا گفت ” بحرین مثل دختری است که به سن شوهر دادن رسیده است و ما شوهرش دادیم، بچه هم دارد” این جمله را آقای هویدا گفته است در اسناد ساواک موجود است.

معتضد افزود: بنابر این بحرین با این حقه بازی ها از ایران جدا شد؛ البته اگر هم جدا نمی شد به خاطر اینکه ۱۲۰ سال از ایران جدا مانده بود و بافت جمعیتی آن تماما عرب شده بودن و ایرانی ها را از بحرین اخراج کرده بودند، اداره کردن بحرین مشکل بود.

وی ادامه داد: پس از این اتفاق ها قرار شد آن سه جزیره ای که متعلق به ایران بود را پس بدهند؛ مثل این است که کسی به شما دو کیف بدهد و بعد شما یکی را برگردانید در ازای گرفتن یکی دیگر از کیف ها، در این شرایط دولت ایران کوتاه آمد و در ازای بحرین، سه جزیره به ایران برگشت اما میثاق های لازم امضاء نشد، که الآن می بینیم که آنها بازی درآورده اند و می گویند این سه جزیره را پس بدهید.

مذاکرات آشکار پهلوی و عربستان و انگلیس بر سر بحرین(۳)

مذاکرات جدایی بحرین به‌طور آشکار و پنهان میان ایران، ‌انگلستان، ‌عربستان سعودی و آمریکا انجام ‌شد. جدا از سیاست‌های استعماری انگلستان، حمایت عربستان سعودی (‌به‌عنوان کشور عرب با نفوذ منطقه)‌از خواسته‌ها و آمال شیخ بحرین و نیز مرز آب‌های سرزمینی و فلات قاره دو ایران و عربستان، موضوع مهمی بود که به تضاد منافع دو کشور انجامید به‌طوری که شاه برنامه دیدار رسمی خود از عربستان سعودی را در اوایل سال ۱۹۶۸ به تعویق انداخت. بالاخره با مذاکرات طرفین نخستین قدم قابل توجه در حل اختلافات دیرین دو کشور بر سر مرز فلات قاره و مالکیت جزایر فارسی و عربی در تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۹۶۸ با امضای یک موافقت‌نامه برداشته شد و باعث شد ایران در مورد مسئله بحرین کوتاه آمده و عقب نشینی سیاسی کند.

در آن شرایط، حکومت ایران حفظ بحرین با توسل به شیوه‌های نظامی را در توان خود نمی‌دید. دولت شاه از عکس العمل انگلستان به‌عنوان یک قدرت بزرگ استعماری واهمه داشت، ضمن اینکه این کار تمام کشورهای عربی را (‌اعم از تندرو و محافظه کار )‌ علیه ایران متحد و هم پیمان می‌ساخت. این در حالی بود که ایران در آن دوران درگیری‌های ارضی و مرزی و سیاسی گسترده‌ای با عراق داشت. از طرف دیگر شاه می ترسید که اقدام نظامی ایران سازمان ملل متحد را علیه ایران وارد عرصه کند.

بنابراین شاه با توجه با سازش‌های پنهانی انجام شده و شرایط زمانی، راه حل سیاسی را برگزید. شاه در ‌اوایل ۱۹۷۰ در مصاحبه‌ای خواستار حل مسئله بحرین از طریق کسب نظر مردم آن به وسیله سازمان ملل متحد شد. بالاخره پیشنهاد رسمی شاه از طریق گفت‌وگوهای بعدی ایران با انگلستان و دبیرکل سازمان ملل در اوایل سال ۱۹۷۰ به نتیجه نهایی رسید و ایران در تاریخ ۹ مارس ۱۹۷۰ ‌رسما خواستار همکاری دبیرکل سازمان ملل برای استعلام نظر واقعی مردم بحرین از طریق انتصاب یک نماینده ویژه شد.(۴)

چرا ایرانی های بحرین شورش کردند؟

یکی از ویژگیهای مهم بحرین عبارت از ترکیب جمعیتی (‌نژادی )‌ و مذهبی آن است. با توجه به پیشینه تاریخی بحرین و وابستگی آن به ایران ،‌تعداد زیادی از ساکنان آن ایرانی تبار هستند که در بخشهای گوناگون کشور مشغول به کار هستند. چنانکه با وجود تغییر و تحولات گسترده در این امر در خلال دهه‌های گذشته ، حتی بر اساس منابع آماری کشور انگلستان ۲۰ درصد بافت نژادی آن را در پایان دهه ۱۹۸۰ ایرانیان تشکیل می‌دادند! ضمنا حدود ۶۰-۷۰ درصد مسلمانان بحرین را شیعیان و تنها ۳۰- ۴۰ درصد آنان را سنیان تشکیل می‌دهند . در حالی که با وجود اکثریت شیعیان ،‌قدرت سیاسی در دست  سنی مذهبان است و این امر یکی از نقاط ضعف امنیت ملی آن کشور است . همین امر گاه بی گاه مشکلاتی سیاسی برای  بحرین به وجود آورده است،‌ چنانکه مثلا در سال ۱۹۵۳ شیعیان بحرین که از افزایش سریع مهاجرت کارگران عرب سنی مذهب و تغییر مصنوعی ساختار جمعیتی نگران و ناراضی بودند ،‌ شورش کردند . لذا برخورد بین گروههای شیعه و سنی بحرین توسعه یافت و پس از چندی رهبران گروهها با تشکیل ‌” کمیته وحدت ملی “‌ ( لجنه الاتحاد الوطنی ) به یک آرامش نسبی رسیدند.(۵)

 تصویر ذیل تفریحات سالم و خوشگذرانی های شاه یک مملکت را نشان می دهد:

13940127000355_PhotoL

پایان ماجرا

اعلامیه استقلال بحرین در تاریخ ۱۴ اوت ۱۹۷۱ منتشر شد. دولت ایران تنها یک ساعت پس از استقلال بحرین آن را به رسمیت شناخت. یک روز بعد (‌۱۵ اوت )‌، ‌بحرین و انگلستان یک قرار داد دوستی ( با هدف مشورت در مواقع ضروری) با یکدیگر امضا کردند. بدین ترتیب، مسئله بحرین پس از یک قرن و نیم منازعه و کشمکش  به سرانجام رسید.‌(۵) در واقع ایران در ازای دریافت امتیاز بازپس گیری جزایر سوق الجیشی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی  از حق حاکمیت خود بر بحرین صرفنظر کرد.

علت ضعف پهلوی چه بود ؟ ساده دلی یا ترس؟

شاه ساده دل یا شاهنشاه ترسو؟

با این حال برخی از تاریخ‌نگاران معتقدند شاه بر اساس تحلیل‌هایی خوشبینانه درباره مردم بحرین دست به اینگونه سخنان زده است. چرا که او گفته بود به خواست مردم بحرین احترام می‌گذارد و اگر آنها نخواهند، اصراری به مالکیت بر بحرین نخواهد داشت.

این تاریخ‌نگاران می‌گویند تصور شاه این بود که برای کسب نظر مردم بحرین، همه‌پرسی برگزار خواهد شد و مردم بحرین که بیش از ۶۰ درصد شیعه‌مذهب هستند، ادامه تابعیت ایران را بر استقلال در پناه شیوخ دست‌نشانده انگلستان ترجیح می‌دهند.

اما حتی اگر شاه بر اساس چنین تحلیل‌هایی دست به چنان رفتاری زده باشد، هیچ چیز آنگونه که شاه گمان می‌کرد پیش نرفت. هیئتی از سوی سازمان ملل برای کسب نظر مردم انتخاب شد و این هیئت بدون برگزاری همه‌پرسی به ارائه گزارشی پرداخت که واضح است نظرات بخش‌های مهمی از مردم بحرین را نادیده گرفته است.

سرانجام ۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۹، استقلال بحرین در شورای امنیتی سازمان ملل مورد تایید قرار گرفت. ۲۴ اردیبهشت، مجلس شورای ملی با مخالفت تنها ۴ نماینده عضو حزب پان‌ایرانیست به رهبری محسن پزشک‌پور، جدایی بحرین را تایید کرد. در ۲۸ اردیبهشت نیز با رأی همه ۶۰ نماینده مجلس سنا، آخرین گام برای جدا شدن استان چهاردهم ایران برداشته شد.

اسدالله علم در خاطرات خود چنین نوشته است: «گوینده رادیو ایران خبر جدایی بحرین را چنان با افتخار خواند که گویی هم‌اکنون بحرین را فتح کرده‌ایم.»(۶)

 منابع

۱- http://www.asremrooz.ir/vdcb.5b8urhbw9iupr.html

۳- http://www.khabaronline.ir/news-4368/aspx

۲- (اسدالله علم، همان، ج۲، ص۴۸و۴۹)

۴ http://www.alef.ir/vdcjamev.uqe8xzsffu.html?12647

۵- http://www.shafaf.ir/fa/news/255639/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D8%B4%D9%88%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF%D8%B9%DA%A9%D8%B3


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۳۸
0
الگوی عملیاتی مبارزه با اقتصاد وابسته در دوره قاجاریه

مبارزه روحانیت با دولتمرد قاجاری

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبرمعظم انقلاب در دیدار با کارگران بر آن تاکید نموده و درباره آن فرمودند: «[حلّ] مشکلات مجموعه‌ی اقتصادی کشور را در درون کشور باید پیدا کرد؛ ستون فقرات هم عبارت است از تولید؛ ستون فقرات اقتصاد مقاومتی که ما عرض کردیم، عبارت است از تقویت تولید داخلی؛ اگر این کار تحقّق پیدا کرد و همّت‌ها متوجّه به این مسئله شد، مسائل کار بتدریج حل می‌شود، کار ارزش پیدا می‌کند، کارگر ارزش پیدا می‌کند، اشتغال عمومی می‌شود، بیکاری که یک معضلی است در جامعه بتدریج کم می‌شود و از بین می‌رود. اساس کار، مسئله‌ی تولید است.» حمایت از تولید داخلی اگر چه در سال‌های اخیر مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته اما با رجوع به تاریخ معاصر ایران می‌توان دریافت که چنین موضوعی همواره جزو دغدغه‌ی روحانیون و علمای کشور بوده است. در یادداشت زیر به یکی از  جمله اقدامات علمای عصر قاجار در مواجهه با واردات افسارگسیخته‌ی کالای خارجی و حمایت از تولید داخلی اشاره می‌شود.
 
* اولین پیامدهای اقتصاد وابسته در ایران
«تمام سرای‌ها و خانه‌های ایران یک دکان شد از اجناس بی‌اصل و بی‌دوام دولت‌های خارجه. بلکه بالمره چشم از اولین مایه‌ی ثروت خود که غله‌جات و پنبه و اجناس دیگر است پوشیده، به حمالی دیگران کوشیدیم. ما به حمالی و دست‌فروشی قناعت کردیم.»
از سلطنت ناصرالدین شاه به بعد تدریجا طبقه‌ی جدیدی از سرمایه‌داران تجاری در ایران ظهور پیدا کرد، همین طبقه نیز به مرور موجب وابستگی بیشتر اقتصاد ایران به بازار غربی و در نتیجه واردات بی‌رویه‌ی کالاهای خارجی به ایران شد به‌نحوی که طبق مستندات تاریخی، ارزش پول ملی ایران به میزان ۴۱۰ درصد کاهش یافت!

جملات فوق توصیفی است از «ملا عبدالرسول کاشانی» در رساله‌ی «اصنافیه» از اوضاع و احوال جامعه‌ی ایران در اواخر عهد ناصری و اوایل سلطنت مظفرالدین شاه. در زمان سلطنت ناصرالدین شاه اتفاق جدیدی در ایران رخ می‌دهد که شاید تا به امروز نیز امتداد پیدا کرده است، و آن اینکه از همین سال‌ها است که تدریجا طبقه‌ی جدیدی از سرمایه‌داران تجاری در ایران ظهور پیدا کرد. همین طبقه نیز به مرور موجب وابستگی بیشتر اقتصاد ایران به بازار غربی و در نتیجه واردات بی‌رویه‌ی کالاهای خارجی به ایران شد به‌نحوی که طبق مستندات تاریخی، ارزش پول ملی ایران به میزان ۴۱۰ درصد کاهش یافت!

در این سال‌ها به‌واسطه‌ی هجوم کالاهای خارجی و مرعوب بودن دولتمرد قاجاری نسبت به استعمار صاحبان حرف و صناعت در شهرهای مختلف ایران، تدریجا مشاغل و بازار کار خود را از دست دادند و از میزان تولیدات داخلی به شدت کاسته شد و در عوض، بخشی از بازار و تجار ایرانی به عامل فروش کالاهای خارجی بدل گردیدند. آش واردات کالای خارجی به بازار ایران آن‌قدر شور شد که در نهایت با اعتراض روحانیون بزرگی چون حاج ملا علی کنی، آیت‌الله میرزای شیرازی، شیخ فضل‌الله نوری و... مواجه شد.۱ در حقیقت اولین رگه‌های سیاست اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی به‌منظور توانمدسازی صنایع مختلف تولیدی ایران در برابر کالای خارجی را می‌بایست در همین سال‌ها جستجو کرد.
 
* اعتراض روحانیون به وابستگی اقتصادی به غرب
شیخ فضل‌الله نوری در سال ۱۳۰۶ قمری، چندی پیش از قیام تحریم تنباکو، با ورود اجناس و کالاهای خارجی به ایران نظیر قند، احساس خطر می‌کند و سؤالی را تحت این عنوان که «تکلیف مسلمانان نسبت به مصرف کالایی نظیر قند و... که از بلاد کفر (یعنی فرنگستان) وارد بازار ایران می‌شود، چیست؟» از محضر بزرگ مرجع شیعه حضرت آیت‌الله میرزای شیرازی، می‌پرسد تا ایشان را متوجه ورود کالای خارجی به کشور نماید. میرزای شیرازی نیز در نامه‌ای مفصل پاسخ می‌دهد: «در خصوص مفاسد ورود اجناس و کالاهای بلاد کفر به سرزمین ایران، همیشه ملتفت به آن بوده‌ام و زیاده‌روی در این امر را مایه‌ی خرابی دین و دنیای مسلمانان می‌دانم و از اهتمام شما در تهیه‌ی دفع آن‌ها زیاد مسرور شدم...»۲ شیخ فضل‌الله نیز این استفتا را در سراسر ایران گسترش داده و علمای بلاد را متوجه این امر می‌کند.

واکنش روحانیون نسبت به اوضاع اقتصادی کشور و واردات بی‌رویه کالا از خارج، موجب ناراحتی و عصبانیت غربی‌ها شد به‌طوری که فردی انگلیسی به انگلیسی دیگری به نام سالیسبوری، در تاریخ ۲۹ آوریل ۱۸۹۱ م، مطابق با رمضان ۱۳۰۸ق، طی نامه‌ای چنین نوشت: «ملایان متعصب همه‌جا علیه تسلیم مسلمانان به کفار، وعظ می‌کنند و می‌گویند تجارت، معدن، بانک، جاده و دخانیات را به اروپاییان فروخته‌اند؛ چه دیدی کشتزارهای غله و زنان مسلمانان را هم ببرند.»
 
* تأسیس شرکت اسلامیه و استقبال مردم از تولید داخلی
در کنار این انذارها، از جمله نقاط درخشان عملکرد علما و دلسوزان در حمایت از تولید داخل، تأسیس «شرکت اسلامیه» از سوی ایشان است. حضرات آیات آقانجفی اصفهانی و آقا نورالله نجفی اصفهانی، دو برادری بودند که این شرکت را برای تولید محصولات نساجی داخلی بنیان‌گذاری نمودند. شرکت اسلامیه در همان مقطع به‌سرعت با استقبال گسترده‌ی مردم در خرید سهام و همچنین محصولات خود مواجه شد و به‌تدریج شعبه‌هایی در بسیاری شهرها و همین‌طور در خارج از ایران ایجاد کرد.
روزنامه‌ی «حبل‌المتین» در شماره‌ی بیستم خود، در گزارشی درباره‌ی شرکت اسلامیه چنین می‌نویسد: مرحوم حضرت آیت‌الله آقا نجفی اصفهانی به‌همراه برادرش حاج‌آقا نورالله در جهت مقابله با تسلط و نفوذ اقتصادی ممالک استعماری دست به اقدامات بسیاری زده‌اند که شاید در تاریخ معاصر بی‌نظیر باشد.
با آغاز به کار شرکت، اطلاعیه‌ی تأسیس شرکت اسلامیه از سوی بنیان‌گذاران آن صادر شد که در آن به‌ چرایی تأسیس این شرکت پرداخته شده بود. در آن اطلاعیه آمده بود: «حال تصور کنیم شرکت به چه کار خواهد رسید؟ بلی همان است که آب‌ رفته را به جوی آورد و رشته‌ی گسیخته تجارت داخله‌ی ما را محکم خواهد نمود. ملک و وطن ما را آباد و صنایع منقرض‌شده‌‌ی ما را حیات می‌دهد. ما را از ذلت احتیاج به امتعه‌ی خارجی می‌رهاند... این شرکت اول بشارت نیکبختی و آبادی مملکت و ترقی ملتی خواهد بود. هر کار را اولی است. این اول افتتاح ابواب سعادت این ملت قدیم و خاک قویم خواهد داشت.»

همان‌طور که از متن اعلامیه مشخص است، دغدغه‌ی توجه و حمایت از تولید داخل و آبادانی مملکت، اصلی‌ترین عامل اقدام علما و دلسوزان کشور در تأسیس این شرکت بود. آیت‌الله آخوند خراسانی در حمایت از شرکت، به مظفرالدین‌شاه نامه می‌نویسد و با بیان اینکه «این شرکت اسلامیه... خشنودی حضرت امام عصر ارواح‌العالمین‌له‌الفداء و ترویج ملت بیضاء و تقویت دولت عظمی… است» از شاه می‌خواهد که این شرکت را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهد.
در همان مقطع، روزنامه‌ی «حبل‌المتین» نیز در شماره‌ی بیستم خود، در گزارشی درباره‌ی شرکت اسلامیه چنین می‌نویسد: «مرحوم حضرت آیت‌الله آقا نجفی اصفهانی به‌همراه برادرش حاج‌آقا نورالله در جهت مقابله با تسلط و نفوذ اقتصادی ممالک استعماری دست به اقدامات بسیاری زده‌اند که شاید در تاریخ معاصر بی‌نظیر باشد. جدای از عملکرد درخشان ایشان در ماجرای نهضت تحریم تنباکو، با حمایت‌های بی‌دریغ آقا نجفی و تلاش‌های مستمر حاج‌آقا نورالله و همراهی برخی علما و تجار متدین آن روزگار، جهت تولید اجناس داخلی و بی‌نیازی از اجناس خارجی شرکت اسلامیه به سال ۱۳۱۶ق، تأسیس و تحریم منسوجات فرنگی و کار ید اقمشه‌ی بافندگان وطنی، در قالب شرکت اسلامیه، به‌تدریج یک جریان و حرکت عمومی در سراسر کشور شد.»
بازخوانی تاریخ گذشته‌ی این سرزمین، به‌خصوص تاریخ دویست‌ساله‌ی اخیر که تاریخ مواجهه‌ی ایران و غرب مدرن است، نشان می‌دهد که دلسوزان این مملکت، که همواره علما در رأس آن قرار داشتند، برای اعتلا و مجد اسلام و مسلمین و پیشرفت مملکت، از هیچ تلاشی فروگذار نبوده‌اند. تأکید بر تولید، کار و سرمایه‌ی داخلی همواره اولویت فعالیت ایشان بوده است. تأسیس شرکت اسلامیه توسط علمای اصفهان برای تولید البسه‌ی داخلی نیز از همین‌ روی اتفاق افتاد. شاید بتوان تأسیس و فعالیت شرکت اسلامیه را جزء اولین اقدامات صورت‌گرفته در تاریخ مواجهه ایران با غرب مدرن برای استحکام ساخت درونی قدرت و اقتصاد مقاومتی دانست؛ اولینی که در افق فعالیت‌های خود، ایرانی آباد را جست‌وجو می‌کرد.
 
پی‌نوشت‌ها:
۱- زرشناس، شهریار (۱۳۸۷)، نگاهی کوتاه به تاریخچه‌ی روشنفکری در ایران، تهران: کتاب صبح، ج اول، صص ۹۹-۹۸
۲- دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی(۱۳۸۸)، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران، انتشارات مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص۱۷۴ و ص۱۷۵.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۳
0